اعتقادات اشتباهمقاله های استاد علی خیراندیش

تفاوت میان مسیحیت و تفکر تثلیثیِ اوزیریس، آیزیس و هوروس در چیست؟

5/5 - (3 امتیاز)

تفاوت میان مسیحیت و تفکر تثلیثیِ اوزیریس، آیزیس و هوروس در چیست؟

آموزۀ سه كالبد بودا يا تری كايه يك اموزۀ رايج در بودیسم است كه اين آموزه به تمام  جهان بوديسم ختم نمي شود بلكه بخشی از بوديسم است كه به آنها مهايانه می گويند بايد دانست كه  در بوديسم  كه دامنه لغات و واژه  ها آنقدر گسترده وپيچيده است كه گاهی تفسير وترجمه ساده آنها ؛ شناخت اين مفاهيم را پيچيده تر  مي كند.

سه كالبد در سانسكريت به معني تری كايد ؛ در چيني به معني سانشين؛ و در ژاپنی به معنی سانجين  است.

آیين مهايانه اين سه كالبد را در سه فرايند يا بزبان ساده در سه شكل مي بيند:

ا- بيداری وجود ٢- فرا شناخت ٣- مهرورزی

  می توان اين سه كالبد را به اين صورت نيز نشان داد:

١- كالبد آفريده يعني نمود مرئی بودا است  كه انسانی بر اين خاك پا نهاد  و اين را به پيروانش آموخت و در هشتاد سالگی هم درگذشت.

٢ -كالبدخرسندی ؛ اين كالبد قسمت آرمانی بودا است که این آيين را به جهان می آموزد.

٣-كالبد راستين ؛  برترين وجودی است كه فرا گيرنده ديگران است.  اين كالبد مهر وهمدردی است و كالبد مطلق نيز می باشد.

بايد اشاره كرد که اين تفكر خود بودا نبوده.  اندكی بعد از در گذشت بودا ؛ اين انديشه در دل بعضی از پيروانش   افتاد كه او را بالاتر از یک انسان بشمارند.  احترام عميقی كه شاگردانش در دل به او می گذاشتند نمی توانست به انسان معمولی بودن استادشان راضی شود. تری كايه سه جنبه از بودا است كه سرشت وكردار های جداگانه ای دارد. اين مفهومی بود كه  مهايانه ها؛ از بودا نتیجه گیری کرده بودند.

باز ياد آوری می كنم : اين بينش فقط به يكي از فرقه های آيين بودا تعلق دارد.

فرقه های عمده بودا عبارتند از:

مهايانا يعنی چرخ بيشتر که  در چين رواج دارد.

 دوم هينا يا نا يعنی چرخ كوچك که بيشتر در سريلانكا  وكشورهای جنوب شرق آسيا رواج دارند .

وسوم وجريانا به معنی چرخ الماس. اين فرقه در تبت وجود دارد و آيين بودا را با سحر وتوتم پرستی آميخته اند و تشكيلاتي قدرتمند ايجاد نموده اند  واين تشكيلات، لامائسيم  نيز خوانده می شود. عنوان رهبر مذهبی آن همان دالايی لاما است.

اما سؤال اصلی اين است فرق سه كالبد در بوديسم با تثليث چيست؟ آيا انديشه تثليث از سه كالبد بوديسم و یا  هندوئیسم  گرفته شده است؟

برای پاسخ به اين پرسش بايد ابتدا تثليث مقدس را خوب شناخت و ثانياً نظريه هم ذات پنداری مانند بودیسم وهندويسم را بررسی كرد. آنگاه بخوبی پی خواهيم برد که مابين تثليث و این آيين ها هيچ نقط مشتركی وجود ندارد.

بحث بر انگيز ترين اصل اعتقادی در طول تاريخ بشريت باور تثليث مقدس است كه بيشترين حملات از همه سو به اين باور صورت گرفته است.

شايد تناقض از آنجا اغاز مي شود  كه در تفكر اكثر اين آيين ها نیز سه گرايی مشهود است و اين تنها در بوديسم نيست. در براهما و ويشنو و شيوا هم وجود دارد و اين سؤ تفاهم را ايجاد میكند  كه اين سه گانه ها دارای شباهت مفهومی و تاريخی با تثليث مقدس می باشد.

بايد توضيح داد كه تثليث مقدس يك انديشه نيست، بلكه يك حقيقت و واقعیتی كه ماهيت ومفهوم خدا را بيان می كند  كه در سه شخصيت يعنی خدای پدر و خدای پسر وخدای روح القدس می باشد و خدای پسر در تاريخ نمايان شد  و برای بیان تثلیث باید این را در نظر داشت که او هيچگاه پدری جسمانی یا به سخنی دیگر بیولوژیک نداشت و اين تنها تفاوت  تثليث با انديشه سه گرايانه  موجود در تاريخ اديان می باشد.

در حالي که بودا وزندگی او چنين بود که او از يك خانواده اشرافی بدنيا آمد، یعنی از يك پدر و مادر بیولوژیک متولد شد.

بودا هیچگاه خودش را به عنوان یک خدا یا موجودی الهی محسوب نداشت، بلکه همیشه خود  را به عنوان یک ” راهنما ” برای دیگران برشمرد. تنها پس از مرگ او بود که توسط برخی از پیروانش به مقام خدایی ترفیع داده شد، البته اینطور نبود که همه پیروانش بدین گونه به او نگاه کنند. اما در مسیحیت، کاملاً به روشنی در کتاب مقدس بیان شده است که عیسی پسر خدا بود (متی 3: 17): ” ندایی از آسمان در رسید که این است پسر محبوبم که از او خشنودم”.  و اینکه او و خدا یک هستند (یوحنا 10: 30). کسی نمی تواند به حق، خود را بدون اعتراف و ایمان به اینکه عیسی خداست، مسیحی بشمارد.

در خصوص چگونگی آغاز جهان، و اینکه چه کسی یا چه چیزی هستی را آفرید، گفته شده است که بودا سکوت اختیار کرده، چرا که در بودیسم نه آغازی وجود دارد و نه پایانی!!! در عوض، یک چرخه بی پایان از تولد و مرگ وجود دارد.

این سؤال باید پرسیده شود که چه نوع موجودی ما را خلق کرد که زندگی کنیم، این همه درد و رنج را تحمل کنیم، و سپس دوباره بمیریم؟ این موضوع ممکن است شخص را به این سو سوق دهد که مقصود چیست و چرا؟ مسیحیان می دانند که خدا پسرش را فرستاد تا یک بار به عوض ما بمیرد که ما مجبور نباشیم تا ابد رنج بکشیم. او پسرش را فرستاد تا این معرفت را به ما بدهد که ما تنها نیستیم و اینکه ما محبوب هستیم. مسیحیان می دانند که زندگی بیش از رنج کشیدن و مردن است. ” و حال، با ظهور نجات دهندۀ‌ مان عيسی مسيح، ارادۀ او آشكار شده است؛ او قدرت مرگ را در هم شكست، و به ما راه ورود به زندگی جاويد را نشان داد كه همانا ايمان آوردن به پيغام انجيل اوست.” (دوم تیموتائوس1: 10)

بودیسم تعلیم می دهد که نیروانا بالاترین حالت از وجود است، حالتی از وجود خالص، و از طریقی که مرتبط با فرد است حاصل می شود.  نیروانا، توضیح عقلانی و ترتیب منطقی را تعریف می کند، و بدین ترتیب نمی توان آن را آموخت، بلکه تنها می توان آن را تشخیص داد.  در عوض، تعلیم عیسی درباره آسمان کاملاً مشخص بود.  او به ما آموخت که بدنهای جسمانی ما می میرد اما روحهای ما به آسمان صعود می کند تا با او در آسمان باشد (مرقس 12: 25).

بودا تعلیم داد که مردم روح های انفرادی ندارند، زیرا ضمیر فرد، غیر واقعی است. از نظر بودایی ها پدر آسمانی رحیمی وجود ندارد که پسرش را فرستاده تا به عوض جانهای ما و برای نجات ما بمیرد، تا راه را برای ما جهت رسیدن به جلال و ملکوتش فراهم آورد.  سرانجام، به این دلیل، مابین بودیسم وتثلیث هیچ ارتباطی وجود ندارد و هر چه بیشتر در آن وارد می شویم، مشاهده می کنیم که هیچ نقطه ی مشترکی میان این دو نیست!

اما در جهت نقد مکتب بودا باید گفت:  گزارش های تاریخی از بودا بیانگر سکوت بودا در برابر سؤالات بنیادین در باب خلقت است. وقتی از امور متافیزیکی از بودا می پرسیدند؛ نظیر این که : ” آیا روح از بدن جدا است؟” ، ” آیا روح بعد از مرگ باقی است؟” ، ” آیا جهان حادث است یا قدوم؟، ” آیا  کسی که به حقیقت رسیده،  دوباره بعد از مرگ به جهان بازخواهد گشت؟” پاسخ او فقط سکوت بود! این دسته از سؤالات که در کتاب های کهن بودایی به پرسش های نامعین یا نامشخص مشهورند؛ شامل زیربنایی ترین مسائل جهان بینی است که به ظاهر بودا، دربارۀ آن ها قضاوتی نداشته است.

حال باید پرسید در پسِ سکوت بودا، سخنی بوده که نیازی به گفتن نداشت یا این که بودا بی طرف بوده است؟

به عبارت دیگر، سکوت بودا آیا به این لحاظ بوده که بودا موضعی نداشته و مرام او با هر باوری می ساخت یا این که اقتضای جهان بینی و نگرش بودا لب فرو بستن بوده است؟

منابع بودایی هر چند بودا را یک معلم اخلاق و حداکثر یک اصلاح گر معرفی کرده است؛ اما نباید از نظر دورداشت که سکوتِ بودا برآمده از نگرش وی در باب انسان شناسی بوده است. بودا باور داشت که مهم ترین و فوری ترین مشکل انسان،  پایان بخشیدن به دردها و محنت هاست. این که انسان چیست و نیازهایش کدام است و مهم ترین نیاز روحی و معنوی او چیست، در این دستور عملی بازگو شده است. از قضا اصولی را که بودا  به عنوان اصول چهارگانه بیان نموده،  خود بیان گر یک نظام فکری و فلسفی است.  هر چند بودایی ها تلاش می کنند سکوت بودا را بدین گونه پاسخ گویند که وی فیلسوف نبوده است؛ اما اصول چهارگانه و راه های هشت گانه بودایی و تفسیرهایی که درباره کارما ارهت، نیروانه، تولدهای مجدد، وجودِ مشروط و غیرمستقل، آنیّت و لحظه ای بودن بیان کرده اند، خود بیان گر یک نظام فلسفی و مدلی خاص از جهان بینی و هستی شناسی است.

سکوت بودا باعث شد که برخی از پیروانش فلسفه او را” اثبات گرایی پوزیتیویسم” تفسیر کنند و برخی دیگر شک گرا.  چنان که چاترجی و داتا گفته اند مکافات غفلت از متافیزیک توسط بودا، بلافاصله پس از رحلت بنیانگذار، دامن آن مکتب را گرفت و موجب زایش حداقل سی مکتب اصلی گردید و برخی از این مکاتب  بی اعتنا به هشدارهای پیشوا، در عمق متافزیک غوطه می خوردند.

به هرتقدیر مهم ترین اشکال در باور بودا و به دنبال آن در اندیشه دالایی لاما، انکار دو عنصر مهم در خداشناسی و انسان شناسی، یعنی خدا و روح القدس است.  البته هرچند بودا روح را نپذیرفت، اما وجود حالات پی در پی در انسان را که در مجموع ، زندگی یک انسان را شکل می بخشد، انکار نکرد.  قابل ذکر این که بودا رهبری است که خود را صرفاً یک انسان معمولی دانسته و ادّعای خدایی، تجسد الوهی، پیامبری و الهام گرفتن از خدا را نداشته است. بنابراین جایگاهی که پیروان بودا برای او قائلند و نوعی از الوهیت و جاودانگی که به او نسبت می دهند با توصیف بودا از خویش به هیچ عنوان سازگار نیست.

در مقالات تحلیلی و تکمیلی بعدی کاملا به چالش ها و تضاد های عمده مسیحیت وبودیسم،  به ویژه تثلیت مقدس پی خواهیم برد.

منابع:

۱- ایین بودا نوشته بردلی هوکینز

۲- ادیان آسیایی نوشته مهرداد بهار

۳- بودا   نوشته  جین هوپ وبورین وان لون

۴- بودا اثر مایکل کریدرز

۵- تاریخ ادیان  جان ناس

۶- کتاب هنیه نوشته ع پاشاهی

۷- بودا نوشته ع پاشاهی

۸- آیین بودا نوشته ملیحه معلم

۹- دین وفلسفه بودایی  پژوهش کیاووش عباس نژاد

و وب سایت مسیحی: www.gotquestions.org

نویسنده و تحلیلگر این مقاله: استاد علی خیراندیش- ۸ اوت ۲۰۱۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO