پاسخ به اسلامکتاب افسانۀ اعداد (نقدی بر معجزات عددی در قرآن)

نقدی بر معجزات عددی قرآن: فصل هفتم- اشکالات ریاضی در قرآن (قسمت بیست و یکم)

رای بدهید

فصل هفتم

اشکالات ریاضی در قرآن

مقدمۀ فصل

کسانی که قرآن برایشان به عنوان یک معجزۀ ریاضی معرفی شده بسیار مبهوت و متعجب خواهند شد وقتی که بدانند آیات قرآن پر از اشکالات ریاضی و عددی است. فصلی که خواهید خواند تیر خلاصی است بر دهان آنان که اصرار دارند با روش های فریب کارانۀ خود قرآن را معجزۀ ریاضی جلوه دهند.

نسبت فصل حاضر با فصل های پیشین نسبت ترجمه و تفسیر است. ترجمه در واقع خود قرآن است ولی تفسیر چیزی است که دیگران برای قرآن ساخته اند و می تواند غلط باشد. اعداد و عدد بازی هایی که در فصول گذشته خواندید حرف های خود قرآن نبود ولی آن چه در فصل حاضر خواهید خواند ریاضیاتی واقعی از زبان خود قرآن و اشتباهات فاحشی است که محمد در ساده ترین جمع و تفریق ها مرتکب شده . فصل حاضر را با دقت تمام بخوانید سپس در مورد ادعاهای اعجاز عددی در مورد قرآن قضاوت کنید.

اشتباه در تقسیم

قرآن در سورۀ نساء آیات 11 و 12 احکام ارث را بیان کرده و مقدار سهمی را که هر یک از وارثان باید ببرند مشخص ساخته است. موضوعی که در این قسمت می خواهیم بررسی کنیم عادلانه بودن یا نبودن این مقدار سهم ها نیست بلکه اشکال ریاضی بزرگی است که خدای محمد در محاسباتش مرتکب شده است. به متن و ترجمۀ آیات خوب دقت کنید:

خداوند شما را دستور می دهد تا برای پسران دو برابر دخترانتان ارث بدهید. پس اگر فرزندان همگی دختر و تعدادشان بالای دو نفر باشند «دو سوم» ارثی که میت به جا گذاشته مال آن هاست و اگر فقط یک دختر بود نصف کل ارث به او می رسد. پدر و مادر میت نیز هر کدام «یک ششم» از کل ارثی که وی به جا گذاشته سهم می برند اگر میت دارای فرزند باشد. پس اگر میت هیچ فرزندی نداشت و وارثانش فقط پدر و مادرش باشند مادرش «یک سوم » سهم می برد (و بقیه به پدر می رسد) ولی اگر برادر هم داشته باشد به مادر «یک ششم» می رسد البته بعد از انجام وصیت های میت و پرداخت قرض هایش … (11) و نصفی از کل ارثی که همسرانتان به جا گذاشته اند سهم شما مردان است اگر همسرانتان فرزندی نداشته باشند ولی اگر دارای فرزند باشد فقط «یک چهارم» آن مال شماست البته بعد از انجام وصیت های میت و پرداخت قرض هایش. همسرانتان نیز«یک چهارم» از کل ارثی را که شما به جا گذاشته اید سهم می برند اگر شما فرزندی نداشته باشید ولی اگر شما دارای فرزند باشید فقط «یک هشتم »کل ارثی که شما به جا گذاشته اید مال آن هاست البته بعد از انجام وصیت های شما و پرداخت قرض هایتان. (نساء، 12).

آیات ارث را خواندید. حال فرض می کنیم مردی از دنیا رفته و وارثانش عبارتند از سه دختر، یک همسر و دو نفر پدر و مادرش. تمام سرمایۀ این مرد 19 میلیون تومان است و یک میلیون تومان نیز به همسایه اش بدهکار می باشد. آیات 11 و 12 سورۀ نساء می گویند میت اگر وصیت یا قرضی داشته باشد نخست آن ها را پرداخت کنید. سپس ارثیه را با نسبت هایی که گفته شده میان وارثان تقسیم کنید. میت فرضی ما یک میلیون تومان به همسایه اش بدهکار بوده پس اول این یک ملیون تومان بدهی را پرداخت می کنیم. 1۸ میلیون تومان باقی می ماند حال اگر این 1۸ میلیون تومان را با نسبت های گفته شده میان وارثان تقسیم کنیم حالتی ایجاد می شود که در جدول های زیر می بینید.

حالت اول

وارثین میت: سه دختر، همسر، پدر، مادر

حکم این حالت: پس اگر فرزندان همگی دختر و تعدادشان بالای دو نفر باشند «دو سوم» ارثی که میت به جا گذاشته مال آن هاست. (نساء، 11)

عجب خدای کم سوادی! خدایی که حتی یک تقسیم بندی ساده را نیز نتوانسته انجام دهد و اشتباهی به این فاحشی مرتکب شده. پیداست محمد در ریاضیات بسیار ضعیف بوده است. 

حالت دوم

وارثین میت: یک دختر، همسر، پدر، مادر

حکم این حالت: و اگر فقط یک دختر بود نصف کل ارث به او می رسد. پدر و مادر میت نیز هر کدام «یک ششم» از کل ارثی که وی به جا گذاشته سهم می برند اگر میت دارای فرزند باشد. (نساء، 11)

لازم به ذکر است حالت های دیگر نیز وجود دارند که آن ها نیز درست به همین شکل دارای اشکال می باشند.

ممکن است برخی بگویند اگر سهم همسر را قبل از تقسیم ارث بدهیم سپس باقیماندۀ ارث را با نسبت های گفته شده بین دختران و پدر و مادر تقسیم کنیم مشکل حل می شود. در پاسخ باید بگوییم گرچه خود قرآن هرگز نگفته اول سهم همسر را بدهید ولی حتی اگر چنین کنیم فقط در حالت اول مشکل حل می شود. در حالت های دیگر، مشکل همچنان به قوت خود باقی است دقت کنید:

 

اول سهم همسر را دادیم. سپس باقیمانده را بین دختر، پدر و مادر تقسیم کردیم. 2 میلیون و 625 هزار تومان اضافه ماند.        626/2= 125/13-750/15

لازم به ذکر است شما هر حالتی را که در نظر بگیرید هیچ کدام درست در نخواهد آمد. چه سهم همسر را اول بدهید چه سهم دختر را و چه سهم پدر و مادر را.

توجیه مفسرین

استدلال دکان داران دین برای توجیه این اشتباه چنین است:

«اول سهم همسر (یک هشتم از کل ارث) و مادر (یک ششم از کل ارث) داده می شود سپس بقیه بین پدر و دختران تقسیم می گردد، یعنی چهار سهم از بقیه را به دختران و یک سهم را به پدر می دهند. زیرا پدر و دختران جزو کسانی اند که در بعض صورت ها سهم دارند و در بعض صورت ها سهم ندارند».

رد توجیه مفسرین

پاسخ مفسرین به دلایل زیر باطل است:

الف. کجای آیه گفته است اول سهم همسر و مادر را بدهید سپس باقیمانده را میان پدر و دختران میت تقسیم کنید؟ آیه سه بار تأکید کرده بعد از انجام وصیت های میت و پرداخت قرض هایش ارث را میان وارثان تقسیم کنید. اگر قرار بود اول سهم همسر و مادر داده شود سپس مابقی میان پدر و دختران تقسیم گردد، حتماً مانند انجام وصیت های میت و پرداخت قرض هایش حداقل یک بار به آن نیز اشاره می کرد.

ب. مفسرین می گویند پس از دادن سهم همسر و مادر مابقی میان پدر و دختران میت تقسیم می شود. «چهار پنجم» به دختران می رسد و «یک پنجم» به پدر. این «چهار پنجم» سهم دختران و «یک پنجم» سهم پدر کجای قرآن است؟ این نسبت ها را خود مفسران بافته اند زیرا هیچ کجای قرآن چنین چیزی وجود ندارد . خود قرآن گفته سهم دختران «دو سوم» است آن وقت آقایانِ دکان داران دین می گویند. «چهار پنجم».

ج. در منطق قرآن فرد مذکر یا دو برابر فرد مؤنث ارث می برد یا مساوی با آن. برای مثال:

برادر دو برابر خواهر (مطابق آیۀ 11 سورة نساء)

شوهر دو برابر همسر:  (مطابق آیۀ 12 سورة نساء)

پدر و مادر مساوی با هم (مطابق آیۀ 11 سورة نساء )

حال اگر بر اساس توجیه مفسرین این ارث را تقسیم کنیم به پدر کمتر از مادر می رسد. به نتایج جدول زیر دقت کنید:

د. آیۀ  قرآن خودش کاملاً واضح است و توجیهی که مفسرین برای آن می گویند به هیچ وجه با متن خود آیات سازگار نیست.

اشتباه در جمع دو عدد

و ما انسان را به والدینش سفارش کردیم. مادرش او را به سختی حامله می شود و او را دو سال شیر می دهد. (لقمان، 14)

و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می دهند. (بقره، 233)

مدت زمان حاملگی زن 9 ماه است. چنان چه در آیات فوق خواندید، قرآن دوران شیرخوارگی کودک را دو سال کامل یعنی 24 ماه اعلام کرده است. جمع این دو مدت یعنی «دوران حاملگی» و «دوران شیرخوارگی» می شود 33 ماه (33= 24+9) که یک جمع کاملاً ساده است ولی خدای دروغین اسلام حتی این جمع ساده را نیز نتوانسته درست انجام دهد و در کمال اشتباه جمع این دو مدت را 30 ماه اعلام کرده است.

ما انسان را برای احسان به والدینش سفارش کردیم. مادرش او را به سختی حامله می شود و به سختی او را می زاید طوری که دوران حاملگی و دوران شیردادنش سی ماه طول می کشد . (احقاف،15)

برای این اشتباه بزرگ فقط دو احتمال وجود دارد.

1- محمد نمی دانست مدت زمان حاملگی 9 می باشد و آن را ۶ ماه تصور می کرده. بعید هم نیست زیرا زمان قدیم تکنولوژی دقیق امروزی وجود نداشت تا مردم عربستان مدت زمان دقیق آن را بدانند.

2- محمد در حساب کردن اعداد و رقم ها اشتباه کرده است.

اگر دلیل این اشتباه، گزینۀ اول باشد، این اشتباه را باید به حساب اشتباهات پزشکی در قرآن بگذاریم ولی اگر دلیل آن گزینۀ دوم بوده باشد در زمرۀ اشکالات ریاضیاتی خواهد بود. خلاصه در هر دو حالت اشکالی است بزرگ برای قرآن چه ریاضیاتی باشد چه پزشکی.

دکان داران اسلام هنوز هیچ توجیهی برای این اشکال ذکر نکرده اند زیرا تاکنون متوجه وجود آن نشده اند. تنها توجیه احتمالی که شاید برای آن بتراشند این خواهد بود که منظور قرآن از دو سال شیر دادن کودک، دو سال تقریبی است. اگر چنین پاسخی بدهند پاسخ باطل و محکوم خواهد بود زیرا خود قرآن بر دو سال کامل ( 24 ماه) تأکید کرده است نه دو سال تقریبی.

و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می دهند . (بقره، 233)

برگرفته از کتاب افسانۀ اعداد

نوشتۀ بهزاد پوربیات 

 

‫8 دیدگاه ها

  1. شیر دادن به نوزاد به مدت دو سال وجوبی ندارد به متن آیه توجه بفرمایید و مادران بایستی دو سال کامل فرزندان خود را شیر دهند، البته آن کسی که خواهد فرزند را شیر تمام دهد؛ و به عهده صاحب فرزند است (یعنی پدر) که خوراک و لباس مادر را به حد متعارف بدهد، هیچ کس را تکلیف جز به اندازه طاقت نکنند، نه مادر باید در نگهبانی فرزند به زحمت و زیان افتد و نه پدر بیش از حدّ متعارف برای کودک متضرر شود. و در مورد ارث هم کسی که فقط دختر دارد وزن و پدر ومادر. در کامنتهای بعدی خواهم گفت

    1. چه شیردادن به نوزاد به مدت دو سال وجوبی داشته باشد یا نداشته باشد، محاسبات خدای قرآن اشتباه است و در محاسبۀ ماه های دوران حاملگی و شیردهی اشتباه کرده.

      1. 33ماه هم نمیتونه خالی از اشکال باشه چون مدت وضع حمل بین 6ماه تا 9ماه هست ومتغییر هست .اگر در قرآن 33ماه قید میشد بازهم ایراد می گرفتی که پس اونایی که 7ماھه یاشش ماهه بدنیا میان تکلیفشون چیه.در مورد شبهات ارث جای دیگه ای مطالبی نوشتم.راستی نگفتی قانون ارث مسیحیت چی میگه وارث زن از شوهر چه تفاوتی با ارث پسر از پدر داره؟

        1. ما مسیحیان بر اساس قانون کشوری که در آن زندگی می کنیم مسئلۀ ارث را انجام می دهیم و هدف پیام عیسی مسیح و رسولان، تعیین وضعیت ارث ما مسیحیان نبوده و برای چنین مسائلی ما را به قانون کشوری که مقیم هستیم مقید ساخته است.

          1. اما در عهد عتیق درباره ارث مطالبی نوشته شده یک مرد در صورتی که پسر داشته باشد همه ارث به پسرانش می رسد وحق زن ودختران مرد معین نشده بود. در صورتی که میت فاقد اولاد بود یک چهارم ارث به زنش می رسیددر صورتی ارث به دختران می رسید که میت فاقد فرزند ذکور باشد.البته در کتاب مقدس حق زن ودختر میت از ارث در مواردی نامشخص بوده ولی یهود تبصره هایی برای آنان در نظر گرفتند بدین صورت که حق زن مهریه اش است که از مال میت برداشت میشود وحق دختران جهیزیه که این نیز از مال میت برداشت میشد.حق پسر ارشد برابر سهم دو پسر بود ومساوات در سهام ارث وجود نداشت چون مساوات در سهام ارث خود ظلم است.در اسلام هم مساوات در الگوهای ارث وجود ندارد وچون آرایش وراث به گونه های مختلف است نقصان اجتناب ناپذیر است وبا تبصره عول در فقه سنی وتبصره مقدم وموخر در حق ارث در فقه شیعه جبران نقصان میشود‌.

          2. این قوانین مختص قوم اسرائیل در یک برهه از زمان بوده و جنبۀ جهانی نداشته و قانونی برای تمام ملتها در تمام اعصار نبوده، اما قوانین اسلامی جهان شمول محسوب می شود و مختص قوم خاصی برای یک برهه از زمان نیست. بنابرین شرع اسلام در این رابطه می بایست به این سؤال پاسخ دهد که: «با توجه به جهان شمول بودن شرع اسلام و ادعای متناسب بودن آن با تمام اعصار آیا این احکام می توانند پاسخ گوی مسائلی چون حقوق زنان و حقوق بشر به طور کلی باشد؟»

  2. قسمت آخر آیه 11نساء تقدم وتاخر را بیان میکنه این را که پدران و فرزندان کدام یک به خیر و صلاح (و به ارث بردن) به شما نزدیکترند نمی‌دانید. (این احکام) فریضه‌ای است که خدا معیّن فرموده، که خدا به هر چیز دانا و آگاه است.

  3. امروزه در برخی کشورهای غربی از سقط جنین جرم زدایی شده.اینکار علاوه بر اینکه یک جنایت در حق فرزندان مشروع هست باعث راحتی بیشتر در روابط نامشروع میشود افراد از اینکه حاصل ارتباط نامشروعشان به حاملگی منجر بشود ترسی ندارند چون سقط جنین آزاد است . بزرگان مسیحیت کشورها را به قانونگذاری بهتر ویا صحیحتر توصیه نمی کنند ممکن است فقط به این بسنده کنند وبگویند سقط جنین گناه است ولی معمولا سیاستمداران را به تغییر قوانین راهنمایی نمی کنند.آیل سکوت مسیحیت در برابر بزه های اخلاقی در غرب در عمل همان همدستی با بزهکاران نیست؟ سکوت نوعی تایید است وقتی در مقابل همجنسبازی سکوت بکنی وحتی همجنسبازان را در کلیسا به عقد یکدیگر دربیاورید نوعی همدستی با مجرمان صورت گرفته است .آیا مسیحیت حقوق بشر به قرائت غرب را می پذیرد در برخی کشورهای غربی پدر نمی تواند دختر وپسرش را از روابط نامشروع نهی کند چون قانون به او اجازه منع نمیدهد .آیا در اخلاق مسیحی پدر خانواده نباید فرزندانش را تربیت کند‌با وجود این قوانین پدر چگونه میتواند فرزندانش را تربیت کند وقتی قوانین آزادی فرزندانش را وسوسه می کند ..‌‌‌‌‌‌‌‌ در نظام خانواده اخلاق محور مرد سرپرست خانواده است واو مشفقانه به افراد خانواده اش توجه می کند در بین مسلمانان افرادی که دغدغه اخلاقیات را دارند متوجه سیاست هم میشوند چون از این طریق میتوانند خود قانونگذار باشند ویا اینکه در وضع قانون مشارکت داشته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO