کتاب مقدس

فهرست و توضیحاتی مختصر از مکان های کتاب مقدس: نعران، نعیئیل، نعره، نفتالی، نفتوح، نمره، نمریم و نوب

رای بدهید

نَعران     1تواریخ 7: 28          Naaran

نام دیگرشهر، نعره است (1تواریخ 7: 28).

نَعیِئیل       یوشع 19: 27       Neiel

یکی از شهرهای متعلق به قبیلۀ اشیر که بین وادی یفتحئیل و کابول قرار داشت (یوشع 19: 27). نیعه (Neah) نام شهر دیگری در شمال شرقی اراضی متعلق به قبیلۀ زبولون بوده و نباید با این شهر اشتباه گرفته شود (یوشع 19: 13).

نَعرَۀ (دختر)       یوشع 16: 7       Naarath

یکی از شهرهای بنیامین یا افرایم که در وادی اردن و شمال اریحا قرار داشت و امروزه به نام نعران (Naaran) شناخته می شود.

نفتالی       1پادشاهان 15: 20       Naphtali

پسر ششم یعقوب و پسر دوم بلهه کنیز راحیل (پیدایش 30: 4-8؛ 35: 25). معنی این نام «کُشتی من» است (پیدایش 30: 8) و راحیل این نام را انتخاب کرد. نفتالی نیز با خانواده و چهار پسر خود به مصر مهاجرت کرد (پیدایش 46: 24؛ 1تواریخ 7: 13). یعقوب قبل از مرگ خود فقط یک عبارت در مورد او نبوت کرد: «نفتالی غزال آزادی که سخنان حسنه خواهد داد.» سخنان حسنه ممکن است به سرود باراق و دبوره در کتاب داوران (باب پنجم) مربوط باشد.

در اولین سرشماری این قبیله 400/53 مرد جنگی داشته (اعداد 1: 43؛ 2: 30)  در دومین سرشماری (26: 1-2) تعداد مردان بالای بیست سال آن 400/45 نفر بوده اند (26: 50). این قبیله در شمال فلسطین بین قبایل اشیر و دان سکونت داشتند (یوشع 19: 32-39). دریای جلیل در مرز شرقی، قبیلۀ یساکار و زبولون مرزهای جنوبی و قبایل زبولون و اشیر در مرزهای غربی آن واقع بودند (یوشع 19: 34) و نُه شهر حصاردار (یوشع 19: 35-38) منجله حاصور که بزرگترین شهر فلسطین بود در اراضی متعلق به این قبیله قرار داشتند. سه شهر قادش در جلیل، حموت دور و قرتان جهت سکونت به لاویان بنی جرشون داده شد (یوشع 21: 6، 32؛ 1تواریخ 6: 62 و 76). علاوه بر این قادش، یکی از شهرهای ملجا محسوب می گردید (یوشع 20: 7).

قبیلۀ نفتالی نتوانستند تمام کنعانیان را از حدود خود بیرون سازند  ولی ساکنان بیت شمس و بیت عنات به ایشان جزیه پرداخت می کردند (داوران 1: 33).

باراق از اهالی قادش نفتالی بوده است (داوران 4: 6، 10). در سرود دبوره و باراق از شجاعت مردان این قبیله در جنگ با سیسرا قدردانی شده است (داوران 5: 18). جدعون را نیز یاری کردند (داوران 6: 35؛ 7: 23).

سی و هشت هزار سرباز از نفتالی همراه با سلاحداران سایر قبایل به حبرون آمدند تا داود را به پادشاهی اسرائیل نصب نمایند (1تواریخ 12: 34، 40).

به وسیلۀ بنهدد پادشاه ارام تخریب گردید (1پادشاهان 15: 20؛ 2تواریخ 16: 4) و ساکنین آن در غرب اردن اولین اسیرانی بودند که توسط تغلت فلاسر به آشور برده شدند (2پادشاهان 15: 29). نبوت اشعیای نبی در مورد نفتالی (اشعیا 9: 1) مبنی بر اینکه او در زمان آخر محترم امتها گردیده و نور عظیمی خواهد دید با ورود و سکونت عیسی در مرزهای زبولون و نفتالی به وقوع پیوست (متی 4: 12-17).

نَفُتُح (فتح)       یوشع 15: 9       Nephtoah

نام چشمه ای که بین قبایل یهودا و بنیامین و به فاصلۀ 3 مایلی شمال غربی اورشلیم قرار داشته و احتمالاً امروزه آن را «لیفتا» (Lifta) می نامند.

نِمَره (صاف)      اعداد 32: 3             Nimrim

نام شهری در سواحل شرقی اردن که به قبیلۀ جاد تعلق داشت.

نِمریم (صاف)      ارمیا 48: 34       Nimrim

منطقه ای بسیار حاصلخیز در موآب و جنوب شرقی دریای مرده که احتمالاً در «وادی نمره» (Wady Nemeirah) قرار داشته است. چشمه ای در نزدیکی «بیت نمریم» قرار دارد که آبهای آن لعنت شده است (اشعیا 15: 6؛ ارمیا 48: 34).

نُوب (ارتفاع)      1سموئیل 22: 19       Nob

یکی از شهرهای سکونت کاهنان در زمان شاؤل (1سموئیل 22: 19) که در شمال در اراضی متعلق به قبیلۀ بنیامین و در نزدیکی عناتوت و کوه اسکوپوس (Scopus) قرار داشت. اخیملک کاهنی که به داود اجازۀ استفاده از نان تقدمه و شمشیر جلیات را داد، در این شهر سکونت داشت (1سموئیل 21: 1-9). به دلیل ممانعت از اجرای حکم کشتار اخیملک، 85 کاهن دیگر توسط خادمان شاؤل، به فرمان وی دوآغ ادومی تمامی کاهنان، ساکنین و حیوانات شهر را قتل عام کرد (1سموئیل 22: 17-19).

این شهر محل توقف مهاجمان آشوری در مقابل اورشلیم بوده است (اشهیا 10: 32). ساکنین این شهر به سرزمین های ایران رفته و شرق عیلام از خلیج فارس به طرف بیابان بزرگ نمک را اشغال کردند. بعد از بازگشت یهودیان از اسارت، این شهر مسکونی گردید (نحمیا 11: 32).

برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO