پاسخ به اسلامکتاب افسانۀ معجزات قرآن

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- اشکال در ذکر ستون‌های نامرئی در سورۀ رعد (قسمت دهم)

رای بدهید

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- اشکال در ذکر ستون‌های نامرئی در سورۀ رعد (قسمت دهم)

ستون های نامرئی

همگان می دانیم زمین و دیگر کرات دارای نیروی جاذبه اند. این نیرو با تولید یک میدان مغناطیسی باعث چرخش سیارات می شود. درست شبیه نیروی آهن ربا که داخل آرمیچر حرکت چرخشی تولید می کند. کسی که برای اولین بار به وجود نیروی جاذبه پی برد نیوتون بود (با دیدن منظرۀ افتادن یک سیب از درخت روی زمین). این نیرو نامرئی است و به چشم دیده نمی شود.

اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ استَوَى عَلَى الْعَرشِ وَسَخَّرَ الشَّمسَ وَالْقَمَرَ

خداوند کسی است که آسمان ها را همان گونه که می بینید بدون ستون برافراشت، سپس بر تخت خود تکیه زد و خورشید و ماه را برای شما مسخّر ساخت. (رعد، 2)

معجزه سازان معتقدند منظور این آیه، وجود نیروی جاذبه است زیرا می گوید آسمانها با «ستون های نامرئی» برافراشته شده اند. با چند بررسی دقیق خواهیم دید هرگز این گونه نیست و این آیه هیچ ربطی به نیروی جاذبة زمین یا کرات دیگر ندارد.

اشکال اول

عبارت «بغیر عَمَدٍ» به معنای بدون ستون می باشد، عبارت بدون ستون با عبارت ستون نامرئی، زمین تا آسمان فرق می کند. یک ستون نامرئی، ستونی است که وجود دارد ولی به چشم دیده نمی شود. ولی بدون ستون به این معناست که اصلاً ستونی وجود ندارد که مرئی یا نامرئی باشد. برای روشن تر شدن فرق این دو مفهوم مثالی ذکر می کنیم.

خداوند سنگ را همان گونه که می بینید یک شیء بدون جان آفریده است.

این جمله هرگز به این معنا نیست که سنگ دارای جان نامرئی است و جانی دارد که به چشم دیده نمی شود زیرا سنگ اصلاً جانی ندارد و جان دار نیست. حال اگر شما بگویید: منظور جمله این است که جان سنگ نامرئی است؛ اشکال از شماست که تفسیری کاملاً اشتباه از این حرف کرده اید.

کلمة ترونها یک فعل مثبت است به معنای «می بینید». این فعل زمانی می توانست معنای نامرئی بدهد که علامت منفی کنندۀ «ال»  در اول آن می آمد یعنی به صورت: بعمد ال ترونها

بِغیرِ عَمَد لا تَرًونَهَا   بدون ستون هایی که می بینید     نتیجه: ستونی وجود ندارد

بِعَمد لا تَرًونَهَا   با ستون هایی که نمی بینید    نتیجه: ستون نامرئی است

پس همان گونه که خود الهی قمشه ای در ترجمه نوشته، قرآن می گوید خدا آسمان ها را همان گونه که می بینید بدون ستون برافراشت و این یعنی همان طور که خودتان می بینید آسمان هیچ ستونی ندارد چه مرئی باشد و چه نامرئی.

اشکال دوم

تشبیه کردن نیروی جاذبة کُرّات به ستون، تشبیهی کاملاً اشتباه و بی ربط است زیرا نه تنها هیچ وجه شبهی بین آن ها وجود ندارد بلکه کاملاً نیز برعکس یکدیگرند. نیروی جاذبه حرکت و چرخش تولید می کند در حالی که ستون، ایستادگی و استحکام به بار می آورد. ستون سقف را بالا نگه می دارد تا به زمین نیفتد در حالی که نیروی جاذبه آن را به پایین می کشد. اگر ستون نباشد نیروی جاذبه باعث افتادن و نابودی سقف می شود. ستون، دشمن جاذبه است. چگونه ممکن است دو چیزِ کاملاً ضد هم را به یکدیگر تشبیه کرد؟

اشکال سوم

فرض می کنیم منظور دومین آیة مذکور، وجود نیروی جاذبه در کرات و ستاره هاست. حال با این فرض، آیه را با دقت بیشتری می خوانیم.

خداوند کسی است که آسمانها را همان گونه که می بینید بدون ستون برافراشت، سپس بر تخت خود تکیه زد و خورشید و ماه را برای شما مسخّر ساخت. (رعد، 2)

مطابق آیه، خدا اول از همه، آسمان ها را با نیروی جاذبه برافراشته سپس بعد از تکیه زدن روی تخت فرمانروایی اش (عرش) خورشید و ماه را برای ما انسان ها آفریده است. با این وصف آسمان ها دارای نیروی جاذبه اند نه سیارات و ستارگان. زیرا نیروی جاذبه قبل از خلقت خورشید (ستاره) و ماه (سیاره) و تکیه زدن خدا روی عرش آفریده شده است و چیزی است که فقط به آسمان های قبل از ستارگان و سیارگان مربوط می شود.

با این فرض نه تنها دومین آیة سورۀ رعد معجزۀ علمی نمی شود بلکه اشکالی بزرگ بر قرآن نیز وارد می گردد زیرا نیروی جاذبه تنها به سیارات و ستارگان مربوط است و هیچ ربطی به برافراشته شدن آسمان ها ندارد. زمانی که هنوز هیچ ستاره و سیاره و ماه و خورشیدی نبود؛ همین آسمان به صورت فضایی لایتناهی وجود داشت و برافراشته بود. فضایی پر از گرد و غبار حاصل از بیگ بنگ. سپس این غبارها با گذشت میلیاردها سال به هم پیوسته اند و آرام آرام تبدیل به کُرّاتی شده اند که دارای نیروی جاذبه اند و ما امروز روی یکی از آن ها زندگی می کنیم. بازهم معجزه سازان خواسته اند ابروی قرآن را درست کنند ولی از سر ناشی گری چشمش را کور ساخته اند.

اشکال چهارم

باز هم فرض می کنیم منظور آیۀ نیروی جاذبه و منظور از آسمان ها، خورشید، ماه و ستارگان است. با این فرض باز هم یک جای قضیه می لنگد. در متن آیه، فقط آسمان ها با ستون های نامرئی برافراشته شده اند، پس تکیف ستون های نامرئی زمین چه می شود؟ شما هیچ کجای قرآن کلمه ای به معنای آسمان نخواهید یافت که معنای زمین هم بدهد زیرا همیشه زمین جدا از آسمان، ذکر می شود. مگر زمین نیز دارای نیروی جاذبه نیست؟ اگر واقعاً خدا می خواست  از نیروی جاذبه برای ما انسان ها صحبت کند، باید نیروی جاذبة زمین را برای ما مثال می زد که هر لحظه در زندگی ما جریان دارد، هر لحظه با آن درگیر هستیم و به آسانی می توانیم وجود آن را بفهمیم؛ نه این که آن را از قلم بیندازد و از جاذبة کهکشان هایی سخن بگوید که هیچ کاری با آن ها نداریم و فهمشان نیز از درک ما خارج است. این آیه را در صورتی می شد به نیروی جاذبه نسبت داد (البته آن هم با وجود اشکال در تشبیه) که متن عربی آیه چنین می بود:

الله الّذی رَفَعَ االَرضَ وَالکَواکِبَ والسّیارات بِعَمد التَرونَها.

اوست خدایی که زمین و سیارات و ستارگان را با ستون هایی که نمی بینید برافراشت.

برگرفته از کتاب افسانۀ معجزات قرآن

نوشتۀ بهزاد پوربیات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO