زندگی روزمره مسیحیکشیشان، شبانان و خادمین

تشخیص شخص روحانی، نفسانی و جسمانی از یکدیگر

رای بدهید

تشخیص شخص روحانی، نفسانی و جسمانی از یکدیگر

کلیسای خدا جایی است که بدون در نظر گرفتن رنگ پوست یا نژاد یا زبان یا ملیت یا فرهنگ خاصی به همه خوشامد می گوید. در ضمن کلیسای خدا محل تبدیل زندگی افراد دردمند و آسیب دیده و اسیر گناه و بیمار و افسرده و… می باشد. به قول کشیش شهید هایک هوسپیان مِهر کلیسا بیمارستان و تیمارستان خداست: جایی که افراد در هر وضعی که هستند به آنها خوشامد می گوید.

مسئله این است که اگر کسی با چنین وضعیتهایی به کلیسای خدا بیاید و تبدیل و دگرگونی در زندگی او بوجود نیاید و همچنان خود را عضو کلیسا بداند و کلیسا نیز چنین اشخاصی را به عنوان اعضای خود بپذیرد، مسئله صورت دیگری را به خود می گیرد!

این صحیح است که کلیسا پذیرای چنین اشخاصی است. اما اگر کلیسا از روح و کلام خدا پر نباشد و زندگی سالم مسیحی در آن جریان نداشته باشد و چنین اشخاصی وارد کلیسا شوند و تغییری در آنها ایجا نشود، وضع آن کلیسا، وضع بسیار وخیمی می باشد.

امروز می خواهم سخن از سه نوع ایمانداری که در همه کلیساها حاضرند، به میان آورم. هدف من قضاوت یا داوری در باره شخص خاصی نیست. لطفاً سوء تفاهم ایجاد نشود. هدف من این است که ما به عنوان یک مسیحی خود را در برابر آینه کلام خدا ببینیم و خود را تفتیش کنیم که در چه وضعی هستیم و بیدار شده، با همکاری روح خدا و کلام خدا و پاسخ گویی به کلیسای او، قدمهای لازم برای تغییر و تبدیل، آغاز کنیم.

بطور کلی کتاب مقدس سه نوع انسان را می شناسد:

  1. انسان نفسانی                2- انسان جسمانی                    3- انسان روحانی

و اگر در کلام خدا دقت کنید متوجه خواهید شد که خود انسان از سه بخش روح و نفس و جسم تشکیل شده است. (اول تسالونیکیان 5: 23)

حال به بررسی انسان نفسانی و جسمانی و روحانی مطابق کلام خدا خواهیم پرداخت و در حالی که این پیام را می شنوید یا می خوانید، آرزوی بنده این است که هیچ کدام از شما کس دیگری را در نظر نداشته باشد بلکه هر کس خود را بیازماید که در کدام حیطه قرار دارد و این را هدف خود قرار دهد که هر چه سریعتر اقدام به رشد و ثمردهی کند و تبدیل به یک شخص روحانی شود!

  • انسان نفسانی:

مولوی در یکی از غزلهایش می گوید:

بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید       در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید      کز این خاک برآیید سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید          که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید

مطابق آیاتی که در بالا قید شده، انسان نفسانی به کسانی گفته می شود که امور روح خدا را نمی پذیرند و آن را جهالت می شمارند و در رساله یعقوب 3: 14الی 16 نیز خصوصیاتی که دنیوی و شیطانی هستند با امور نفسانی مرتبط است و نیز در رساله یهودا آیه 19 اشخاص نفسانی را کسانی می شمارد که روح خدا را ندارند و به کلامی دیگر افرادی می باشند که هنوز در حیطه اشخاصی که به مسیح ایمان آورده اند به حساب نمی آیند.

  • انسان جسمانی:

(بیت شعری از غزلیات شیخ بهایی)

ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی               تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی

اما انسان جسمانی چه کسی می تواند به شمار آید؟ افراد جسمانی چنانکه در همین آیات اولیه اول قرنتیان باب 3 مشاهده می کنیم، البته که به مسیح ایمان دارند و به کلیسا می آیند و با ما حالت دعا می گیرند و به موعظه گوش می کنند و ما آنها را “ایماندار” می خوانیم.  اما اینان رشد ناقصی دارند و مرتباً در حال خوردن شیر هستند و پس از سالها ایمان، هنوز طفل باقی مانده اند و در رومیان 8: 8 می فرماید که چنین کسان نمی توانند خدا را خشنود سازند. پولس رسول افراد جسمانی را اطفال در مسیح می نامد. البته زمانی در زندگی ما وجود دارد که در مسیح طفلی بیش نیستیم و می بایست رشد کنیم، اما در اول قرنتیان 3 به افرادی اشاره دارد که پس از سالها ایمان می بایست رشد کرده باشند، اما طفل باقی مانده اند و این امر، مسلماً امری طبیعی نمی باشد. کلام خدا به ذهن جسمانی که بیجا مغرور می شود (کولسیان 2: 18) و نیز در عبرانیان 5: 11 الی 14 اشاره به اشخاصی می کند که گوشهایشان سنگین شده است و با گذشت مدتی طولانی هنوز محتاج شیر هستند و نه غذای قوی و چنین اشخاصی در کلام عدالت ناآزموده و طفل باقی مانده اند. از کلام خدا چنین بر می آید که با اشاره به انسان جسمانی، کسانی را معرفی می کند که باعث شقاقها در کلیسا می باشند و بحثهای بیهوده را در کلیسا راه می اندازند و نیز آگاهی کافی از کلام خدا ندارند و اگر هم دارند آگاهیشان ناقص می باشد و در نتیجه در تشخیص خواست و اراده خدا در زندگیشان ضعیفند و با گناه و دنیای گناه آلود سازش می کنند و یک پای آنها در دنیاست و پای دیگر آنها در کلیسا. از یک طرف ایماندار عضو کلیسا محسوب می شوند و از طرف دیگر با مسائل دنیوی و گناه آلود مختلف سازش دارند و چنین کسانی هم از توبره می خورند و هم از آخور! هم خر را می خواهند و هم خرما را! چنین کسانی از باد هر تعلیم رانده می شوند و نسبت به هر تعلیمی آسیب پذیر می باشند و پایه ای استوار در تعلیم کلام خدا ندارند. اینگونه افراد در شنیدن پیامهای واعظین خارش گوشها دارند (دوم تیموتاؤس 4: 3)، یعنی مایلند آنچه که باب میلشان است بشنوند و نه آنچه حقیقت و راستی کلام خداست.

  • انسان روحانی

اما چه اشخاصی روحانی به شمار می آیند؟ افرادی که می توانند در مسائل مختلف روحانی و کلیسایی و همچنین امور روزگار صاحب نظر باشند و مشورتهای مطابق کلام خدا بدهند و در باره مسائل مختلف تصمیمات و تشخیص صحیح داشته باشند. اینگونه افراد می توانند در باره مسائل مختلف حکم کنند و در آنها حکمی در آن مسائل یافت نشود و چنین اشخاص فکر مسیح را دارند (اول قرنتیان 2: 15 و 16) در ضمن در عبرانیان 5: 14 اینچنین افراد را افرادی بالغ در زندگی روحانی می داند که تغذیه قوی از کلام خدا دارند و حواس خود را به موجب عادت، تمرین و ریاضت داده اند تا بین نیک و بد تشخیص و تمییز دهند. شخص روحانی در کلام خدا ریشه دوانیده و کسی نمی تواند چنین کسانی را با هر تعلیمی به این سو و آن سو بکشاند. شخص روحانی شخصی است که میوه بسیار می آورد و میوه او “می ماند”. از غلاطیان 6: 1 مشخص است که شخص روحانی شخصی است متواضع و دارای میوه روح می باشد و قادر به اصلاح دیگران است و مراقب است که خود در تجربه نیفتد. شخص روحانی کسی نیست که خود را برتر از دیگران می شمارد. بالعکس او کسی است که در محبت رشد کرده و ترقی نموده و در رابطه سالم و محبتانه با دیگر ایمانداران بسر می برد و  مطیع و پاسخگو نسبت به شبان کلیسا و ایمانداران دیگر می باشد. انسان روحانی، هیچگاه ریاکار یا دورو نیست و زندگی شخصی و اجتماعی و کلیسایی او رنگهای گوناگون ندارد و صادقانه آنچه را مدعی است زندگی می کند. اعمال انسان روحانی از سخنانش فراتر می باشد. انسان روحانی به کسی اطلاق می شود که اعتدال او در میان همه مردم معروف است (رومیان 12: 3 و فیلیپیان 4: 5).

آیا امروز مایل هستید به سوی انسان روحانی حرکت کنید. امروز با این معیارهایی که از کلام خدا برای شما بیان کردم، خود را در دعایتان بیازمایید.

این آزمایش را از خود بکنید:

  1. آیا هر روزه با کلام خدا و دعا روز خود را شروع می کنید و وقت کافی به یادگیری از کلام خدا می دهید؟
  2. تشخیص شما در خوب و بد چگونه است؟ آیا در زندگی خود اکثراً تصمیمات حکیمانه گرفته اید یا جاهلانه؟
  3. با چه کسانی بیشتر معاشرت می کنید؟ با کسانی که در معاشرت با آنها به ارزشهای روحانی شما افزوده می شود یا بالعکس؟
  4. زندگی مسیحی شما چقدر میوه داشته؟ و آیا میوه شما مانده یا تلف شده؟ در بشارت انجیل مسیح چقدر فعال هستید؟
  5. رابطه تان با اطرافیان به چه صورت است؟ آیا دیگران شما را می پذیرند یا دفع می کنند؟
  6. آیا در برابر تعالیم غلط آسیب پذیر هستید یا دیدگاه مستحکم کتاب مقدسی دارید که هیچ کسی نمی تواند شما را بلرزاند؟
  7. آیا شخصی مطیع هستید یا شورشگر؟ آیا در کلیسا باعث شقاق شده اید یا اتحاد و یکدلی؟
  8. میل شما بیشتر به مسائل دنیوی و گناه آلود است یا به مسائل روحانی و مقدس؟
  9. از بودن با افراد بالغ روحانی لذت می برید یا احساس می کنید به آن گروه تعلقی ندارید و یا بهتر بگویم تعلق کمتری دارید؟
  10. آیا زندگی شخصی و اجتماعی و کلیسایی شما با یکدیگر هماهنگ هستند یا تفاوت بسیاری در آنها وجود دارد؟
  11. انضباط روحانی شما در چه سطحی است؟
  12. آیا خود را به شبان و اعضای کلیسا متعلق و پاسخگو می دانید؟
  13. وقت، استعداد، نیرو، پول و … شما برای چه چیزی بیشتر صرف می شود؟ هر جا گنج توست دل تو نیز آنجاست؟ (متی 6: 21)
  14. از چه چیزهایی بیشتر لذت می برید؟

نقل قولهایی در بارۀ بلوغ روحانی:

  • بلوغ روحانی با گذشت زمان به دست نمی آید، بلکه با اطاعت از خواست و اراده خدا! (اوزوالد چمبرز)
  • برای من رشد به سوی بلوغ روحانی به معنای خودآگاهی کمتر و خدا آگاهی بیشتر می باشد. (مارک بَترسون)
  • مسیحیانی که کتاب مقدس را نادیده می گیرند، به بلوغ نمی رسند. (جان استات)
  • آنجه نشان دهنده بلوغ روحانی است، این نیست که چقدر پاک هستی؟ بلکه چقدر از ناپاکی خویش آگاهی؟ و این آگاهی در را به سوی فیض و رحمت خدا باز می کند (فیلیپ یانسی)
  • بلوغ فیزیکی وابسته به زمان است، اما رشد روحانی به اطاعت ما مربوط است. (جان بیور)
  • بودن یعنی تبدیل، تبدیل یعنی به سوی رشد حرکت کردن و حرکت در رشد و بلوغ یعنی آفریدن بی پایان خود (هنری برگسون)
  • کسی که رشد نکرده، عیسی خداوند را همیشه به عنوان یک یاور می شمارد، اما برای شخص  بالغ، عیسی مسیح خودِ حیات و زندگی است. (مایلز جی استنفورد)
  • هیچ میانبری برای بلوغ روحانی وجود ندارد. داشتن زندگی مقدس، وقت می برد. (اِروین لوتزر)
  • در بلوغ روحانی، این عدالت نیست که در برابر بی عدالتی قرار گرفته، بلکه رحم و شفقت. (جوکو بِک)

 نوشتۀ کشیش ورژ باباخانیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO