زندگی روزمره مسیحی

در مسیر رشد و بلوغ روحانی

3.6/5 - (8 امتیاز)

⁉️. «زیرا که هر که شیرخواره باشد، در کلام عدالت ناآزموده است، چونکه طفل است. امٌا غذای قوی ازآن بالغان است که حواس خود را به موجب عادت، ریاضت داده اند تا تمیبز نیک و بد را بکنند.» (عبرانیان ۵: ۱۳ و ۱۴)

زر را دست طفل دادن خطاست.

قوه ی تشخیص یکی از نکات بارز رشد و نمو اشخاص بالغ است.
این فرآیند از بدو تولد شروع و تا آخر عمر زمینی ما رو به جلو و پیش روی است.
هرچند از لحاظ علمی در مقطعی از زمان رشد فیزیکی متوقف و جسم رو به تحلیل می رود، ولیکن یادگیری و کسب تجربه هیچگاه پایانی ندارد.
اغلب اوقات از افراد به اصطلاح بالغ حرف یا حرکاتی را می شنویم و می بینیم که انتظار آن را نداریم.
نویسنده عبرانیان تعجب خود را نسبت به افرادی ابراز می دارد که مدٌت زمان زیادی از ایمان آوردن شان
گذشته ولیکن در قوه ی تشخیص و تمییز نیک و بد دچار مشکل هستند.
بارها افراد از ما می پرسند چه کاری درست و چه کاری نادرست است؟ به فلان مکان بروند یا نه؟
فلان خوراک را بخورند یا نخورند؟ و بسیار از این قبیل سؤالات دیگر.
ما نیز مؤظفیم با در نظر گرفتن سن ایمانی و زمینه باورهای قبلی آنها، درست ترین پاسخ را بدهیم.
زمانی که قوم اسرائیل توسط موسا از مصر خارج شدند، به مرحله ای از زندگی خود ورود کردند که تا آن موقع برایشان ناشناخته و نامفهوم بود.
آنها علاوه بر اسباب و وسایل شخصی خود، باورها و عادت های خود را نیز برداشته و عازم سفری شدند که بعدها به تاریخ و درس عبرتی برای همه انسانها تبدیل شد.
موسا چهل سال را در کوهستان ها سپری کرد تا توانست از عادت ها و آموخته هایش بعنوان یک درباری فرعون، آزاد شده و به حلیم ترین مرد روی زمین تبدیل شود.
اگر موسا این دوره چهل ساله را در کوه و بیابان نمی گذراند، قادر نبود به عنوان پیشوا، رهبری قوم گردنکشی مثل قوم اسرائیل را به عهده بگیرد.
به زبانی ساده، موسا در سرزمین مدیان، هنگامی که شبانی گله پدرزن خود را می کرد، به بلوغ روحانی رسید نه در تجملات و هیاهوی قصر فرعون.
قومی که با تربیت و آداب و سنن مصریان خو گرفته و در کشمکش دائمی با موسا و خدا بود، نمی توانست وارث سرزمین موعود باشد.
نسل اول مهاجران همگی در بیابان مردند و فرزندانشان توسط یوشع و کالیب به سرزمین وعده راه یافتند.
نباید ناراضی و شاکی باشیم اگر پس از سال‌ها هنوز روی نیمکت کلیسا به عنوان شنوندگان می نشینیم.
یک ایماندار باید در طول ایمانی خود مطالعه کتاب مقدس ، دعا و مشارکت با عیسا را سپری کند تا در کلام آزموده و قادر باشد بین نیک و بد، تفاوت قائل باشد.
ما بعنوان آدم های بالغ هر چیزی را به اسم خوراکی وارد معده خود نمی کنیم. هر لباسی را نمی پوشیم و هر ایده و مرامی را روش زندگی خود نمی کنیم. بلکه با تفحص و تحقیق ، تصمیم به قبول یا رد آن می کنیم.
ما باید بعد از سالها خواندن کلام خدا و شنیدن موعظه ها و تجربیات شخصیِ با مسیح زیستن، به اشخاصی دانا، خردمند و صبور و خویشتندار تبدیل شویم. اگر به غیر از این باشد می باید که تغییر فکر و رویه بدهیم وگرنه شایستگی شهروندی آسمان را نخواهیم داشت.
کسانی باشیم که کار و ملکوت خدا را به عنوان خادمینی قابل اعتماد و امانتدار و متعادل ادامه داده تا نام خدا در مسیح عیسا تمجید کرده شود.
بر روی زمین این فرصت را داریم تا با ترک عادت های ناپسند و کودکانه، در مسیر رشد و بلوغ روحانی پیش برویم.

«زمانی که طفل بودم، چون طفل حرف می زدم و چون طفل فکر می کردم و مانند طفل تعقل می کردم. اما چون مرد شدم، کارهای طفلانه را ترک کردم. زیرا که الحال در آینه بطور معما می بینیم، لکن آن وقت روبرو؛ الآن جزئی معرفتی دارم، لکن آن وقت خواهم شناخت، چنانکه نیز شناخته شده ام.»
(اول قرنتیان ۱۳: ۱۱ و ۱۲).⁉️

یادداشتی از خواهر گرامی مان ر.پ.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO