کتاب مقدس

بررسی عهدعتیق- یوشع JOSHUA

رای بدهید

عنوان و موضوع:
کتاب یوشع برای قوم اسرائیل داستان فتح و انجام وعده است. بعد از سالها بردگی در مصر و چهل سال سرگردانی در بیابان بالاخره قوم اسرائیل اجازه یافت تا به سرزمینی که به پدرانش وعده داده شده بود، وارد گردد. ابراهیم همیشه یک مهاجر بود و هیچگاه سرزمینی را که به آن فرستاده شد تصاحب نکرد ولی وعده و عهد خداوند را به فرزندانش سپرد که در نهایت مالک تمامی کنعان گشتند (پیدایش 15: 13و16؛ 17: 8). یوشع مسئول تحقق این وعده بود.
جایی که کتاب تثنیه پایان می یابد، کتاب یوشع آغاز می گردد: قبایل اسرائیل در سواحل شرقی رودخانه اردن اردو زدند. داستان با فرمان پیشروی خداوند و عبور از رودخانه به طرف سرزمین آغاز شده و بعد از آن شرح پیروزی های بدست آمده در قسمت مرکزی، جنوبی و شمالی کنعان که باعث بدست گرفتن کنترل تمای قسمت های کوهستانی و نگب (قسمت جنوبی، negeb) توسط بنی اسرائیل می گردد و با تقسیم سرزمین بین قبایل ادامه می یابد و با آخرین وصایع یوشع به قوم پایان می یابد. بنابراین موضوع کتاب ساکن شدن قوم اسرائیل در سرزمین وعده است.
یوشع در ابتدای زندگیش هوشع (اعداد 13: 8 و16) به معنی”نجات دهنده” نامیده می شد اما بعدها موسی نام او را یوشع به معنی”خداوند نجات می دهد” (یا خداوند پیروزی می بخشد) تغییر داد. بعد از آنکه نام مشابه با این نام (شکل یونانی آن عیسی؛ به زیرنویس مربوط به متی 1: 2 در متن NIV توجه کنید) به نخست زاده مریم داده شد تبدیل به محبوبترین نامها گشت. در کتاب مقدس عبری این کتاب همراه با کتابهای داوران، سموئیل و پادشاهان در ردیف کتب انبیا پیشین قرار دارد. گرچه تمام این کتابها از نظر محتوی، تاریخی محسوب می گردند ولی از دیدگاه نبوتی نوشته شده و تنها به ثبت وقایع، از زمان توسعه قوم اسرائیل تا سقوط یهودا در سال 586 ق.م. نپرداخته اند. این کتابها از نقطه نظر نبوتی طرق عهد بستن خدا با قوم اسرائیل در طول تاریخ، یعنی چگونگی به انجام رساندن و وفاداری او نسبت به وعده هایش (بخصوص به وسیله خادمینی چون یوشع، داوران، سموئیل و داود) و عکس المل وی نسبت به سرکشی های قوم اسرائیل را بازگو کرده اند. در کتاب یوشع این خداوند است که پیروزی هایی را کسب می کند و تمام سرزمینی را که به پدران پیشین بنی اسرائیل وعده داده بود به آنان می بخشید (21: 43).
نویسنده وتاریخ نگارش:
بعضی صاحب نظران معتقدند که نگارش کتاب یوشع، به بعد از دوران پادشاهی یعنی 800 سال بعد از وقوع اتفاقات مکتوب در آن مربوط می گردد. از طرف دیگر دلایل قانع کننده دیگری ثابت می کنند که نگارش کتاب در زمان نزدیکتری به وقوع اتفاقات ثبت شده، انجام گرفته است. بر طبق قدیمی ترین روایت یهودی (تلمود)، یوشع قسمت اعظم ماجرا، به استثنای بخش آخر آن را نوشته است. نویسندگی بخش آخر یعنی مراسم دفن یوشع را به العازر پسر هارون نسبت داده اند (آخرین آیه بایستی ها بعدها توسط نویسنده دیگری اضافه شده باشد).
لااقل در دو قسمت از متن کتاب به یوشع دستور نوشتن وقایع داده شده است. زمانی که قبایل هم خود را از سرزمین وعده دریافت کردند یوشع به تعدادی از مردان بنی اسرائیل دستور داد که”بروید در زمین گردش کرده آن را ثبت نمائید” (18: 8). یکبار دیگر یعنی در آخرین صفحه کتاب، درست در زمانی که یوشع قوم را به تجدید پیمان هدایت می کرد به نویسندگی او اشاره شده است (24: 25) “و یوشع این سخنان را در کتاب تورات خدا نوشت”. از طرف دیگر از شیوه نقل ماجرا سهیم بوده و از ضمیر” ما” و ضمیر مفعولی اول شخص جمع استفاده کرده است (5: 1 و6). به علاوه مشاهدات نویسنده صحیح و دقیق است. او با اسامی قدیمی شهرهایی مانند”یبوسیت” (5: 8؛ 18: 16 و28) که همان اورشلیم است، قریه اربع (14: 15؛ 15: 54؛ 20: 7؛ 21: 11) که حبرون است و صیدون بزرگ (11:8؛ 19: 28) که بعدها صیدون نامیده شد کاملاً آشنایی داشته است. در کتاب یوشع به شهر صور اشاره ای نشده چون در آن زمان از مناطق مهم محسوب نمی گردید.
گرچه بعضی علائم به نگارش کتاب در زمان یوشع دلالت می کند اما نکاتی نیز وجود دارد به زمانی دورتر از آن می کند. گزارش”طولانی شدن روز” در زمان توقف خورشید در عجلون به وسیله نقل قول کردن از منبع دیگری”کتاب یاشر” اثبات شده است (10: 13). بعید به نظر می رسد که شاهد عینی معجزه شرح آن را درمدت کوتاهی پس از رخ دادن آن بنویسد، به کار رفته است.
بنابراین می توان با اطمینان نتیجه گرفت که لااقل شکل اولیه کتاب به دوران آغاز پادشاهی برمی گردد. تصور بعضی بر این است که سموئیل در ترکیب و تالیف موضوعات کتاب دست داشته ولی به هر صورت ما از هویت نویسنده یا مولف داستان مطمئن نیستیم.
زندگی یوشع:
زندگی جالب توجه یوشع لبریز از هیجان، تنوع، موفقیت و افتخار بوده است. او به عنوان مردی با ایمان قوی به خداوند و”مردی صاحب روح” شناخته شده است (اعداد 27: 18).
او جوانی خود را در دوران تلخ اسارت مصر سپری کرد. در هنگام فرار بنی اسرائیل از لشکر مصریان و شکافته شدن آبها شاهد بلایای مافوق طبیعی و معجزات بوده است. در پیروزی بنی اسرائیل بر قوم عمالیق در شبه جزیره سینا، یوشع فرمانده لشکر بنی اسرائیل بود (خروج 7: 8-13). در کوه مقدس،یعنی در جایی که موسی شریعت را دریافت کرد تنها یوشع اجازه یافت که همراه موسی باشد (خروج 24: 13-14). قبل از برپایی خیمه اجتماع، بعد از عبادت موسی در خیمه موقت و بازگشت او به اردوگاه، یوشع در خیمه موقت مانده و از آن مراقبت می کرد (خروج 33: 11).
در بین دوازده نفری که ماموریت تحقیق و بررسی کنعان را داشتند یوشع به عنوان نماینده قبیله اش افرایم، انتخاب گردید. در این بین، تنها یوشع و دوستش کالیب آمادگی اطاعت از اراده خدا و تصرف سریع کنعان را داشتند (اعداد 14: 26-36) و بقیه به مرگ در بیابان محکوم شدند. حتی موسی نیز مدت کوتاهی قبل از رسیدن به هدف در گذشت و به او گفته شد همه چیز را به یوشع بسپارد. خداوند به یوشع وعده داد که مانند موسی، او را هدایت کرده و قدرت خواهد بخشید (تثنیه 31: 23) و یوشع ثابت کرد که نه تنها یک رهبر کاردان نظامی است بلکه در رهبری سیاسی قوم نیز توانایی لازم را دارا است. بالاتر از این او خادم برگزیده خداوند (24: 29؛ تثنیه 34: 5) و مسئول کامل کردن ماموریت موسی و ساکن کردن بنی اسرائیل در سرزمین وعده بود. از این نقطه نظر، او نمونه برجسته ای از عیسی مسیح در عهد عتیق است (عبرانیان 4: 1 و6-8).
ترتیب تاریخی:
در زمان مهاجرت بنی اسرائیل به کنعان، اقوام برتر خاور نزدیک تقریباً ضعیف محسوب می گشتند. حتی ها از صحنه خارج شده بودند. بابل و مصر نیز قادر به حضور نظامی در کنعان نبودند. آشوری ها نیز تا قرنها بعد، نتوانستند ارتش خود را به آنجا راهی سازند.
از بین قبایل شرقی اطراف دریای مرده، فقط ادوم به عنوان قدرتی مخالف مطرح بود. موآب مجبور شد که بنی اسرائیل اجازه عبور از سرزمین خود و اردو زدن در آنجا را بدهد. دو پادشاه اموری شرق اردن، عوج و سیحون سعی کردند تا مانع پیشروی قوم اسرائیل گردند ولی به سادگی شکست خورده و سرزمینشان توسط بنی اسرائیل اشغال گشت.
باستانشناسان کتاب مقدس این دوره را”عصر مفرغ دیرینه” (1550 تا 1200 ق.م.) می نامند. هزاران آثار دست ساز باقیمانده ثابت می کند که در این مورد استعداد و شایستگی کنعانی ها بیش از قوم بنی اسرائیل بوده است. بعد از کشف بقایایی از پادشاهی کهن اوگاریت (Ugarit) در منطقه داس شمرای جدید (Modern Ras Sharma) واقع در سواحل شمالی سوریه، اطلاعاتی غنی از زندگی بومی، تجاری و مذهبی کنعانی ها به دست آمد. داستانهایی به زبان نزدیک به زبان عبری از پادشاهان و بتهای قدیم وجود دارد که رفتار خشونت آمیز و اصول غیر خدائی ایشان را آشکار می سازد. همچنین معابد، مذبح ها، قبور و ظروف مربوط به مراسم بت پرستی، فرهنگ و سنت مردمان اطرف قوم اسرائیل رابیشتر روشن می سازد.
حفاری های انجام شده در مناطق قدیمی مجدون (Megiddo)، بیت شان (Beth shan) و جرز (Gezer) نشان می دهد که کنعانیان چگونه شهرهای خود را حصاردار کرده و علل عدم تصرف آن شهرها را در زمان یوشع علنی می سازد. به هر صورت بسیاری از شهرهای کنعان توسط ایشان تصرف شده و بنی اسرائیل به عنوان قدرت مسلط منطقه در سرزمین کنعان ساکن گشت. به استثنای اریحا و عای یوشع تنها سوزاندن شهر حاصور را گزارش کرده است (11: 13). تلاش برای تعیین تاریخ تخریب شهرهای قدیمی کنعان با استفاده از بقایای باقیمانده از این شهرها سوال برانگیز است. بایستی در نظر داشت که مصری ها و ساکنین سرزمینهای ساحلی مانند فلسطینی ها نیز در درگیری های موجود در این منطقه دخالت داشته اند. علاوه بر این بین کنعانی ها نیز جنگهایی اتفاق می افتاد که بعد از دوران داوران با عنوان”آغتشاشات عمومی” ثبت می گردید.
اکثر یافته های باستانشناسی حمله یوشع را به سال 1250 ق.م.تخمین زده اند. این تاریخ به خوبی با تاریخ وقوع خروج که 40 سال قبل از آن در زمان رامسس دوم که در شهری به همین نام (خروج 1: 11) در منطقه دلتای نیل فرمانروایی می کرد، مطابقت دارد. با تاریخ سکونت یوسف در مصر نیز به خوبی هماهنگ است. 400 سال قبل از رعمسیس دوم، فرمانروای دلتای نیل که در نزدیکی سرزمین جوشن پادشاهی می کرد از نژاد سامی هیکسیوس بوده است.
از طرف دیگر روایات قانع کننده دیگری، تاریخ حمله را به سال 1406 ق.م. مربوط می سازند. جفا به بنی اسرائیل احتملاً بعد از مرگ تتموز سوم و در زمان پسرش آمنهوتب سوم اتفاق افتاد که از بردگان جهت اجرای پروژه های ساختمانی خود استفاده می کرد. احتمال دوم بیشتر با تاریخ موجود در کتابهای داوران (11: 26) و 1پادشاهان (6: 1) مطابقت دارد و به این ترتیب 150 سال فاصله بین دوران موسی و آغاز پادشاهی در بنی اسرائیل حفظ می گردد. به معرفی کتاب پیدایش، قسمت نویسنده و تاریخ نگارش، کتاب خروج، قسمت ترتیب و کتاب داوران، قسمت زمینه رجوع کنید.
فتح و موضوع اخلاقی جنگ:
بسیاری از خوانندگان کتاب یوشع (و سایر کتب عهد عتیق) عمیقاً با نقش جنگ در روابط خدا با قومش مشکل دارند. نسبت دادن نظریات نویسنده به مرحله اخلاقی بیش از ظهور مسیح که با آمدن عیسی، در نور تعالیم وی باید رد می گردید و تغییر می یافت نیز به حل مسئله کمک چندانی نمی کند. بنابراین موضوع اصلی طرح داستان یوشع، هجوم به دشمنان است.
بهر حال بایستی به خاطر داشت که کتاب یوشع نیز صریحاً به موضوعات اخلاقی جنگ به عنوان عاملی که باعث نابودی انسانها می گردد، نمی پردازد. این کتاب که ادامه مستقیم تورات است فقط در پرتو تاریخ رهایی که در تورات آشکار گردیده، قابل درک است و در آن کنش متقابل فیض و داوری الهی دیده می گردد.
ماجرای یوشع داستان نسل قهرمان بنی اسرائیل یا داستان فتح کنعان با کمک خدای ملی ایشان نیست. بلکه داستان این است که چگونه خدا مالک تمام هستی در این مرحله از تاریخ رهایی، قسمتی از زمین را از چنگ قدرتهای این جهان که از ادعای مالکیت آن به وسیله نیروهای نظامی و خدایان دروغین خود دفاع می کردند، درآورد. این کتاب شرح می دهد که چگونه خدا با قوم خود دستور می دهد که با فرماندهی یوشع سرزمین کنعان را از دست کنعانی های فاسد و بت پرستان خرج سازند و با استفاده از خادم خود یوشع، کنعان را (که مملو از گناه بود پیدایش 15: 16) از دست بت پرستان خارج ساخت. و چگونه خدا در این عمل خطیر ایشان را همراهی کرده و با سپردن آن سرزمین به صورت شرطی به قوم خود، وعده قدیمی خویش را به انجام رسانید.
یوشع داستان وارد شدن ملکوت خدا در دنیای امتها در هنگامی است که موجودیت سیاسی و ملی آنان مبتنی بر خلق خدایان کاذب و اثبات قدرت آنان است. بنابراین جنگ خداوند با کنعانیان به دنیا شهادت داد که خدای اسرائیل خدای زنده و حقیقی بوده و ادعای مالکیت او بر دنیا قطعی است. همچنین گسترش مقاومت ناپذیر ملکوت خدا هشداری است به امتها که نهایتاً خدا همه آنانی را که با او مقابله می کنند از میراثشان محروم کرده و آنانی را که او را می شناسند و خدمت می کنند وارث زمین خواهد کرد. عمل رهایی و داوری خدا فوراً توجه را به پایان تاریخ و پیش بینی آخرت بشر و مخلوقات جلب می کند.
بنابراین جنگ با کنعانیان جنگ مقدس خداوند بود که در برنامه رهایی قوم او در زمان خاصی انجام گرفت. خدا به قوم خود تحت فرماندهی یوشع فرمانی مبنی بر فتح دنیا با شمشیر نداد بلکه ماموریت ایشان محدود و مشخص بود. سرزمین فتح شده جزو املاک ملی بنی اسرائیل محسوب نمی گردد بلکه به خداوند تعلق داشت. به همین علت بایستی تمام سرزمین از مظاهر کفر و بی خدایی پاکسازی می گردید. اسراء و تمامی غنایم سرزمین ثروتی برای متمول ساختن بنی اسرائیل به شمار نمی رفت (آنچه که عخان سعی بر آن داشت باب 7) و بایستی وقف خداوند می گشت (تا آنطور که او می خواست آن را به کار گیرد). از طرف دیگر قوم اسرائیل بایستی ملتی وفادار به حکومت عادلانه خدا، در کنعان برقرار می کرد ه شاهدی (و برکتی) برای امتها گردد. بی ایمانی قوم و همرنگی آنان با اعمال و فرهنگ کنعانی ها باعث می گردید تا آنان جایگاه خود را سرزمین خداوند از دست بدهند. همانطور که این حقیقت در زمان داوران و به اسارت رفتن بنی اسرائیل انجام گردید.
جنگ لعنت وحشتناکی است که نژاد انسانی برای تصرف زمین از راههای غیر عادلانه، خود آن را به ارمغان آورد. اما لعنتی وخیم تر کسانی را تهدید می کند که نسبت به شهادت خدا در زندگیشان یا هشدارهای او بی اعتنا هستند. کسانی که با حکومت خدا مقابله کرده و فیض او را رد می کنند. خدای یوشع دوم (عیسی)، خدای یوشع اول نیز هست. اگر چه او برای مدتی با انجیل تمام دنیا را فتح می سازد (و به قوم خود دستور داده تا پیغام صلح او را به تمام دنیا اعلام کنند) ولی شمشیر داوری خدا در انتظار است و یوشع دوم آن را به کار خواهد گرفت (مکاشفه 19: 11-16).
فهرست مطالب:
I- ورود به سرزمین (1: 1-5: 12)
الف- تشویق و نصایحی در جهت فتح سرزمین (باب 1)
ب- بازدید مقدماتی از اریحا (باب 2)
پ- عبور از اردن (بابهای 3-4)
ت- تقدیس در جلجال (5: 1-12)
II- فتح سرزمین (5: 13-12:24)
الف- جنگهای اولیه (5: 13-8: 35)
1- پیروزی بر اریحا (5: 3-6: 27)
2- شکست در عای به دلیل گناه عخان (باب 7)
3- پیروزی بر عای (8: 1-29)
4- تجدید پیمان در شکیم (8: 30-35)
ب- عملیات جنگی در جنوب (بابهای 9-10)
1- پیمان با جبعونی ها (باب 9)
2- روز طولانی یوشع (10: 1-15)
3- فتح شهرهای جنوبی (10: 16-43)
پ- عملیات جنگی در شمال (باب 11)
ت- شکست پادشاهان کنعان (باب 12)
III- تقسیم سرزمین (بابهای 13-21)
الف- مناطقی که باید تصرف گردند (13: 1-7)
ب- سرزمین های شرق اردن برای قبایل روبین، جاد و نصف سبط منسی (13: 8-33)
پ- سرزمین هایی که به یهودا و یوسف در جلجال داده شد (بابهای 14-17)
ت- سرزمین هایی که به سایر قبایل در شیلوه داده شد (بابهای 18-19)
1- خیمه در شیلو (18: 1-10)
2- سهم قبایل بنیامین، شمعون، زبولون، یساکار، اشیر، نفتالی و دان (18: 11-19: 48)
3- شهری که به یوشع داده شد (19: 49-51)
ث-شهرهایی که به لاویان واگذار گردید (بابهای 20-21)
1- شش شهر ملجاء (باب 20)
2- چهل و هشت شهر کاهنان (باب 21)
ج- بخش آخر: اتحاد قبایل و وفاداری به خداوند (بابهای 22-24)
1- مذبح شهادت در کنار رود اردن (باب 22)
2- وصیت یوشع (باب 23)
3- تجدید عهد در شکیم (44: 1-28)
4- مرگ و دفن یوشع و العازر (24: 29-33)

برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO