سؤالات در مورد خدا

سلام.يك كانالى در يوتيوب هست به نام من خدا هستم يا من زئوس هستم خداى خدايان،در مورد برهان عليت (بخش محال بودن تسلسل) اين ايراد را وارد كرده كه قبل از به وجود امدن اين دنيا و در كل قبل از به وجود امدن “ماده”،اصلا قوانين فرق مى كرده.(چون قوانين فيزيك كلاسيك نيوتن و علت و معلول مختص دنياى مادى هست) پس اين كه هر معلولى علتى دارد و همينطور قوانين فيزيك كلاسيك فقط بعد از به وجود امدن ماده ( و آن هم فقط در حد همين دنياى ماكروسكوپى كه چشم غير مسلح مى تواند ببيند نه در دنياى كوانتوم و ذره ها) اعتبار دارند و مى گويد قبل از به وجود امدن ماده هيچ به معناى واقعى نبوده،بلكه هيچ كوانتومى بوده و اين هيچ كوانتومى شامل يكسرى اعوجاج هاى انرژى است كه در مجموع صفر است ولى هيچِ هيچ هم نيست. و اساس دنياى ما،دنياى كوانتوم هست و در دنياى كوانتوم امر تصادفى ممكن هست و به كرات ديده شده،پس جهان ما مى تواند نتيجه يك تصادف باشد.(و روى اين تصادفى بودن اتفاقات در دنياى كواتوم توسط خداناباوران بسيار زياد تاكيد شده) اين گونه گزاره ها كه -نمى توانم درباره صحت يا عدم صحت انها تصميم بگيرم- اصل عليت و به وجود امدن دنيا از هيچ (منظورم هيچ واقعى است) را رد مى كنند.درباره باطل نبودن دور هم ايراد را گرفته بود كه در رياضيات دور محال نيست.اگر a نتيجه بدهد b و همزمان b هم نتيجه بدهد a,در نتيجه a و b مساوى هم هستند و دور باطل نيست! همينطور مى خواستم بدانم از طريق همين دنياى كوانتوم نمى توان ثابت كرد همه چيز نبايد تماما مطابق با عقل و منطق بشر باشد؟(چون موارد عجيب و خلاف عقل زيادى در ان ديده شده و كاملا علمى و قابل مشاهده است.) مثل برخى مطالب كتاب مقدس كه مى گويند افسانه است و علمى نيست؟يا حتى خود وجود خدا؟ و اخرين سوال،يك ايراد ديگر هم به خود خدا وارد كرده بود كه خدا وقتى از جنس ماده نيست چطور مى تواند ماده را خلق كند و در دنياى مادى كارى انجام دهد و تغييرات ايجاد كند.چون دخالت در دنياى مادى به معناى محدود شدن به زمان و مكان است (چون تنها زمانى كه دو چيز از يك جنس باشند يكى از آنها مى تواند بر ديگرى اثر بگذارد) كه با ذات غير مادى خدا منافات دارد.ممنون از سايت خوبتون.

رای بدهید

دوست بسیار عزیز و محترم سلام و روز به خیر،

در پاسخ به سؤال شما، کپی متن مقاله ای را که در وب سایت موجود است در زیر برایتان ارسال می دارم و در ضمن به زودی مقاله ای با اشاره به جزئیات امر در وب سایت منتشر خواهد شد که از شما خواهشمندم مرتباً پیگیر مقالات جدید ما باشید. ضمن عرض تشکر و قدردانی،

کشیش ورژ باباخانیان

اما کپی متن وب سایت پرپاسخ در باره سؤال شما:

آیا "فیزیک مدرن" با مسیحیت مغایرتی دارد؟

کتاب مقدس، خداوند را وجود منطقی به تصویر می کشد که دنیا را از نیستی خلق کرد و به عنوان پادشاه بر جهان سلطنت می کند. منطق، نظم، هدف و قانون طبیعی، کیفیت های جهان هستی را رقم می زنند که حاصل خواست و اراده خداوند هستند. خداوند انسان را به مانند خود خلق کرده، بدین معنی که اراده ما در نهایت طبق اراده خدواند عمل می کند. در نتیجه از آن جایی که خدواند خالق دنیا و بشر است، همه ما از لحاظ فکری آماده درک حقیقت در مورد خداوند و آفرینش جهان هستیم. برخی معتقدند که مکانیک کوانتوم، این عقاید را رد می کند. مکانیک کوانتوم بر روی اجزای ماده تحقیق می کند که اندازه آنها به اندازه اتم ها و حتی کوچکتر از آن هستند. طی زمان طولانی نظر بر این بود که این ذرات کوچک از قوانین فیزیکی نیوتن تبعیت می کند. اما تحقیقات اخیر نشان می دهد که تعاریف ما در مورد ماهیت کوانتوم، خیلی متفاوت تر از آزمایشات به عمل آمده امروزی است. برای مثال، فتون ها (نور)، می توانند شکل ذرات یا امواج را به خود بگیرند. اما مشکل سر این مسئله است  که امواج و ذرات، عکس هم هستند. امواج منطقه وسیعی را پوشش می دهند ولی ذرات فقط می توانند در محل کوچکی در زمان مشخص قرار بگیرند. فیزیکدانان بر سر این موضوع که فوتون ها توانایی انجام هر دو کار را دارند اختلاف نظر دارند. در مراحل بعدی، آزمایشات نشان می دهد که تحت شرایط آزمایشگاهی، ذرات کوانتوم به وسعت زیادی از هم جدا می شوند که این امر موجب تاثیر گذاری، به شرط تماس مستقیم می شود. تاثیر آن را می توان به خاراندن پشت فردی در فاصله دو هزار مایلی تشبیه کرد. آزمایشات نشان می دهد که ماهیت کوانتوم بی قانون عمل می کند، بدین معنی که قانونی برای عملکردشان وجود ندارد. این موضوعات شگفت انگیز، بعضی از ناظران را به این نتیجه می رساند که مکانیک کوانتوم، منطق و قوانین طبیعی را زیر پا می گذارد. و ما را در جهان هستی ابدی و ناشناخته (کائنات) سردرگم رها می کند. فیزیک استاندارد، بیانگر این است که ماده نمی تواند با ابزار طبیعی بوجود بیاید یا از بین برود. ولی بعضی از دانشمندان بر این باورند(اشتباهاً) که ذرات کوانتومی به هستی ورود و خروج می کنند. از این رو پیروان  آتئیست (خداناباورها) مدعی هستند که کل جهان هستی، به روش طبیعی ((جهش )) ظاهر شده است و نیازی به خالق نیست. علاوه بر این، آنها بر این معقتدند که حتی اگر خداوند خالق این جهان می باشد، مکانیک کوانتومی نشان می دهد که خالق، دنیایی را خلق کرده که قادر به اداره آن نیست. همچنین بر این باورند که زمانی که این دنیا پدید آمد، حتی خود خداوند هم نمی دانست که چه بر سر آن خواهد آمد. متخصصین الهیات که طرفدار ((مد علمی )) کتاب آسمانی هستند، نتیجه مشابهی به دست آوردند که: مکانیک کوانتومی بیان می کند که خداوند، نمی تواند مخلوقات را اداره کند یا از آینده خبر داشته باشد. دانشمندان در طول تاریخ برداشت غیر منطقی و رازآلودی از طبیعت به دست آوردند که این خود دال بر این است که هنوز نتایج کافی را در مورد موضوع مورد مطالعه به دست نیاوردند. به هرحال به کمک تفسیر کپنهاگ ((نیلز کپنهاگ)) (CI)از مکانیک کوانتومی، خیلی از فیزیکدانان ناتوانیشان در پیش بینی عملکرد کوانتوم را به عنوان نشانه ای از ناشناس بودن انکار می کنند. در عوض بر این باورند که مکانیک کوانتومی، یک علم متنهاهی است که دنیای واقعی بی قانون و غیر منطقی را آشکار می کند. یعنی یک حوزه وسیعی از فعالیت ها و نتایج بی حاصل. که این موضوع مطابق با دیدگاه غیرمسیحی از جهان هستی است. در حقیقت، بور و همکارانش بر این باورند که مکانیک کوانتومی، تصورات جهانی شرق را تایید می کند. امروزه، نظر علم امروزی  بر اساس تفسیر کپنهاگ بور است و بر این موضوع پافشاری می کند که مکانیک کوانتومی همان دیدگاه های جهانی آتئیست یا عصر جدید را دارد. من نظر شما را به پاسخ های مسیحیان در زیر جلب می کنم:

اول از همه، برای تمام ویژگی های آشفته که در مکانیک کوانتومی مطرح می شود، قابل ذکر است  که ماهیت ماکروسکوپی به حالت قانونمند و قابل پیش بینی رفتار می کند و ما را با شواهد ساختار و اساس عملکرد منطقی اش روبرو می کند. بنابراین حتی اگر ذرات کوانتوم رفتارهایی چون ورود و خروج به هستی را به صورت طبیعی داشته باشند، همچین رخدادی خارج از بحث موضوعات روزمره است. هرچند که ناشناخته ها در کوانتوم در مقابل واقعیت های بزرگی که ما تجربه کردیم، حرفی برای گفتن ندارد.

دوماً، خیلی از رفتارهای شگفت انگیز که به مکانیک کوانتومی مرتبط می شود، در محیط های آزمایشگاهی مصنوعی رخ می دهد. هیچ قطعیتی برای رخ دادن این اتفاقات در دنیای واقعی، وجود ندارد. طبق این نتیجه گیری، ما داشتن دیدگاهای متفاوت بر سر این موضوعات مضحک  در آزمایشات فیزیک را تایید می کنیم.

سوماً، علم برای وارد شدن به حوزه میکروفیزیک ،خیلی ناتوان است. که این امر موجب ایجاد فضای گسترده  خطا و خیال بافی می شود. ودر همین حین است که مسیحیت باید به گروه دانشمندان برجسته بپیوندد(مثل انیشتین) که بر این موضوع تاکید داشتند که نباید مکانیک کوانتومی وارد حوزه های  جهان بینی شود. این موضوع در آینده نزدیک بحث بر انگیز خواهد بود و برای تأیید این شواهد در مورد مکانیک کوانتوم، دانشمندان به تجهیزات وانرژی بسیار وسیعی نیاز دارند و همین مطلب است که برای همیشه بحث در این مورد کنار می رود.

چهارماً، در این صورت اگر دنیا توسط ماهیت شخصی و منطقی خلق نمی شد، وجود علم رایج عملاً غیر ممکن بود که خالق هر دو ماهیت های فیزیکی و بشری است که همین، دال بر منطقی بودن این دنیاست. هر تئوری علمی که حامی جهان بینی غیر منطقی است، در نهایت با شکست روبرو خواهد شد. به صورت کلی دیدگاهایی وجود دارد که این نتیجه گیری را دارند: "این دنیا اساس و پایه غیر منطقی دارد" که این باور خود مربوط به منطقی است که حقانیت، خود در نتیجه آن رد می شود.

در نتیجه، گروهی از متخصصین بر این باورند که تفسیر کپنهاگ،  یک روزی دیدگاه علمی را به چالش می کشاند و  به سمت الگوی غالب مکانیک کوانتومی از مدل ها روی می آورد که از قانون طبیعی و منطقی حمایت کند. چه این پدیده ها رخ دهد یا خیر، مسیحیان ایمان دارند که خالق این جهان خداوند حکیم است که به عنوان پادشاه این جهان حکم رانی می کند، که این خود شامل موضوعات فریبنده حوزه کوانتوم نیز هست. در کنار مکانیک کوانتوم بعضی ها تئوری آشوب و بی نظمی نسبیت حاصل  را بر جهان بینی مسیحیت ارائه می دهند. نسبیت خاص، نشان می دهد که هیچ نقاط عطف ثابتی در جهان هستی وجود ندارد. تمام حرکات یا سکون ظاهری مربوط به چهارچوب خاصی از مرجع  است. بعضی ها بر این باورند که این دیدگاه ما را در داوری های مقطوع جهانی تضعیف می کند، ولی مصمم است که هیچ گونه مغایرتی در مورد ایمان ما در مورد تغییر ناپذیری و حقایق ثابت جهان در مورد خداوند ندارد. به عنوان مثال، اسم نظریه آشوب خودش فریبنده است. به درستی قابل درک است که خیلی از سیستم های فیزیکی شناخته شده خیلی به شرایط اولیه وابسته هستند، از این رو ما قادر به پیش بینی عملکرد آنها در آینده نیستیم، مگرآنکه تمام و کمال کل شرایط آنها را در نظر بگیریم.

بنابراین این درواقع سطحی نگری ما محسوب می شود و ارتباطی به آفرینش، که منعکس کننده ظاهر آشوب در فیزیک است ندارد. به طور خلاصه می توان نتیجه گیری کرد که فیزیک مدرن، ناتوانی و محدودیت بشر را مشخص می کند و هیچ جایگاهی برای رد خداوند، خالق آفرینش و حکمران جهان هستی ندارد.

نویسنده: جرمی رویال هوارد

ترجمه: سروش رهایی

ویراستار: الهام ربیع نژاد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO