کشیشان، شبانان و خادمینکلیسا

کلیسا، خانواده ای که به آن تعهد داریم!

5/5 - (2 امتیاز)

کلیسا، خانواده ای که به آن تعهد داریم!

انسان موجودی اجتماعی آفریده شده است. ما انسانها برای مشارکت و مصاحبت و رفاقت ساخته شدیم و برای تشکیل خانواده آفریده شده ایم و هیچکدام از ما به تنهایی نمیتواند کاری را بکند.

در کتاب مقدس صحبتی از ایمانداران تنها یا راهبان یا زاهدان نکرده است. ما ایماندارانی که به بالای کوهی بروند و برای خود زندگی کنند و عبادت و زهدانیت را پیشه کنند نداریم. بارها در کتاب مقدس نوشته شده که ما در کنار هم قرار گرفته ایم، به هم وصل شده ایم، با هم بنا شده ایم، با یکدیگر عضو یک بدن هستیم، با هم وارث هستیم، با هم نگهداری شده ایم و با هم نیز به آسمان ربوده خواهیم شد.
خدا در همان ابتدای آفرینش فرمود: ” خوب نیست که آدم تنها باشد.”(پیدایش 18:2)
از زمانیکه به عیسی مسیح ایمان می آوریم، درست است که رابطه شخصی ای با مسیح داریم ولی رابطه خصوصی نداریم. بلکه از همان زمان ما در خانواده ای به اسم کلیسا قرار می گیریم. کلیسا به عروس مسیح، به بدن مسیح به گله و به خانواده خدا و به ساختمانی که با سنگهای زنده ساخته شده تشبیه شده است. همه این اصطلاحات از یک رابطه صحبت می کنند. عروس در رابطه با داماد است، گوسفند در گله با گوسفندان دیگر قرار دارد، شخص در خانواده با پدر و مادر و برادر و خواهر در ارتباط است و در ساختمان خیلی چیزها با هم در ارتباط هستند مخصوصا اگر آن ساختمان با سنگ ” های” زنده در ارتباط باشد.
شما نمی توانید بدون کلیسا ادعا کنید که مسیحی هستید و پیرو عیسی مسیح هستید. ما ایمانداران کامل نداریم و هیچ کس نمی تواند بگوید من کاملم و احتیاجی به دیگران ندارم. هیچ عضو بدن ما نمی تواند به تنهایی وجود داشته باشد و هر عضو بدن ما به تنهایی خیلی زشت خواهد بود ولی با هم یک ترکیب زیبایی را بوجود می آورند. اگر از کلیسای محلی یا بدنی که در آن فعال هستید بریده شوید حیات روحانی شما نیز بریده خواهد شد و به این علت است که اکثرا افرادی که از ایمان سست می شوند شروع به آمدن نامرتب به کلیسا می کنند. کسی که می گوید من به کلیسا احتیاجی ندارم، یا مغرور است و یا نادان. کلیسا آنقدر مهم بود که مسیح برای آن بر صلیب جان داد(افسسیان 25:5)

وقتی در مورد کلیسا گله و شکایت می کنیم و یا آن را ترک می کنیم و یا آنرا خوار می شماریم در حقیقت به مسیح می گوییم من تو را دوست دارم ولی عروس تو را دوست ندارم. من تو را می پذیرم ولی بدنت را نمی پذیرم.

کلیسای محلی
به جز چند استثناء در کتاب مقدس که به کلیسای جهانی و جامع مسیح اشاره شده، اکثر اشارات در کتاب مقدس به کلیسای محلی شده است. عهد جدید عضویت در کلیسای محلی را یک امر مهم می داند. تنها کسانی که عضو کلیسای محلی نبودند افرادی بودند که به خاطر گناهی شرم آور از کلیسا محروم شده بودند.
یک مسیحی بدون کلیسای محلی مثل عضوی بدون بدن، گوسفندی بدون گله، یا فرزندی بدون خانواده است و این کاملا غیر طبیعی است.
فرهنگ امروزی غربی فرد گرایی باعث شده که ایمانداران نتوانند در یک کلیسا دوام بیاورند چون نمی توانند رابطه برقرار کنند و به این علت از کلیسایی به کلیسای دیگر می روند و باز هم جایی که واقعا بتوانند رابطه برقرار کنند، پیدا نمی کنند و این برای رشد آنها خطرناک است و مرگ حتمی به سراغ آنها خواهد آمد.

بعضی فکر می کنند که بدون بودن در خانواده کلیسایی می توانند به رشد خود ادامه دهند ولی این نیز کاملا مخالف فکر خدا است.

کتاب مقدس دلایل زیادی ارائه می دهد که ما باید عضو کلیسایی باشیم:
1- شهادتی قوی برای دنیاست. اتحاد کلیسا شهادتی قوی برای دنیاست(یوحنا35:13). ما به تنهایی نمی توانیم شهادتی قوی برای دنیا باشیم و به یکدیگر نیاز داریم. با محبت ما نسبت به یکدیگر است که دنیا خواهد فهمید که ما شاگردان مسیح هستیم.

2- کلیسا ما را از تنهایی، غرور و خود محوری آزاد می سازد. کلیسا مثل کلاس درسی است که در آن یاد می گیریم چطور با یکدیگر تا کنیم و با هم بسازیم. کلیسا آزمایشگاهی است برای آزمایش محبت ما، دلسوزی ما و فروتنی ما و اطاعت ما و … در کلیسا یاد می گیریم که برای دیگران نیز فکر کنیم و فقط به فکر خودمان نباشیم. همه ما یوحنا 16:3 را خوب می دانیم و از حفظ می دانیم ولی چند نفر از ما اول یوحنا 16:3 را نیز از حفظ هستیم.

3- کلیسا ما را در رشد روحانی تقویت می دهد. با تماشاچی بودن در کلیسا رشد نخواهید کرد. شما باید در حیات کلیسا سهیم باشید. باید به آن متعهد باشید و نسبت به آن مسئولیت داشته باشید(افسسیان 16:4) در کتاب مقدس بیش از پنجاه بار کلمه ” باهم” یا ” با یکدیگر” بکار رفته است، مثلا: یکدیگر را محبت کنیم، برای هم دعا کنیم، یکدیگر را تشویق کنیم، یکدیگر را نصیحت کنیم، به یکدیگر سلام بگوییم، یکدیگر را خدمت کنیم، تعلیم دهیم، بپذیریم، احترام کنیم، بارهای یکدیگر را تحمل کنیم، یکدیگر را ببخشیم، تسلیم یکدیگر شویم، فدای یکدیگر شویم، و خیلی یکدیگرهای دیگر. این است عضو کلیسا بودن. خیلی راحت تر است که کسی دور و بر شما نباشد و خود را مقدس و کامل بدانید ولی وقتی کسی باشد که از شما ایراد بگیرد، آنجاست که متوجه می شوید که آنچنان هم که فکر می کردید کامل نیستید. تنهایی و بدون کلیسا بودن دروغ را به ما می خوراند. رشد ما در روابط است که خود را نشان می دهد.

4- دیگران نیز به شما احتیاج دارند (اول قرنتیان 7:12). کلیسای محلی شما جایی است که خدا برای شما در نظر گرفته تا استعدادها و عطایای خود را کشف کنید و آنها را رشد دهید. ممکن است که خدمتی خارج از کلیسا نیز داشته باشید و این عالی است ولی نباید فراموش کنید که حتما خدمت اساسی شما در کلیسای محلی است. مسیح وعده نداده که خدمت خاص شما را که خودتان شروع کرده اید بنا کند بلکه وعده داده کلیسایش را بنا کند.

5- کلیسا ما را در رساندن خبر خوش به دنیای گمشده کمک می کند. وقتی مسیح بر زمین بود با بدن فیزیکی خود خدمت می کرد و وقتی به آسمان رفت، حالا با بدن روحانی خود یعنی کلیسا مشغول خدمت است. کلیسا، وسیله خدا بر زمین است. کلیسا دستها و چشمان و پاها و قلب و اعضای بدن مسیح می باشد.

6- کلیسا ما را از سقوط و لغزش حفظ می کند. هیچکدام از ما از وسوسه مصون نیستیم. من و شما می توانیم مرتکب هر گناهی بشویم(اول قرنتیان12:10، ارمیاء 9:17، اول تیموتاوس 19:1) و به این علت است که خدا به هر یک از ما مسئولیت داده که یکدیگر را در راه حفظ کنیم(عبرانیان 13:3) این گفته که “سرت در کار خودت باشد” اصلا کتاب مقدسی نیست در حقیقت مثل آن گفته ای است که قائن به خدا گفت: ” مگر من پاسبان برادرم هستم.” بله ما پاسبان برادر و خواهر خود هستیم. اگر کسی را می شناسید که از ایمان افتاده و در حال افتادن است، همین حالا شروع به اقدام کن(یعقوب 19:5و20) یکی دیگر از فوائد کلیسا این است که خدا به کلیسا شبانان و رهبران داده است تا مواظب گله باشند و مسئول نگهبانی ، حفاظت، دفاع و مواظبت و توجه از بهبود وضع روحانی آنها می باشند. کتاب مقدس در مورد این شبانان و رهبران چنین می فرماید(عبرانیان 17:13) شیطان از ایمانداران تنها و جدا شده از کلیسا خیلی خوشش می آید که نه در برابر ایمانداران و نه در برابر شبان خود پاسخگو هستند، چون چنین افرادی براحتی در برابر فنون جنگی او بی دفاع و ضعیف خواهند بود.

وقتی بچه ای بدنیا می آید به صورت خودکار وارد خانوادۀ بشری می شود ولی او همچنین در یک خانوادۀ مشخص هم هست و تغذیه می شود و رشد می کند و از او مواظبت می شود. این از نظر روحانی هم صدق می کند. ما در کلیسای جامع و جهانی مسیح متولد می شویم ولی باید در خانواده ای مشخص نیز که پدر و مادر و برادر و خواهر دارد، عضو باشیم. تفاوت بین شرکت کننده و عضو در کلیسا در تعهد آن ها می باشد. شرکت کنندگان تماشاچیان کنار خط هستند در حالی که اعضای کلیسا در حیات کلیسا درگیر هستند و بازیکنان اصلی هستند. شرکت کنندگان دنبال سودی از کلیسا هستند بدون آن که مسئولیتی در قبال آن داشته باشند. آن ها مثل زوج هایی هستند که بدون هر گونه تعهدی با هم زندگی می کنند.
در کتاب اعمال رسولان می خوانیم که اعضای کلیسا نسبت به کلیسا متعهد بودند و وقف مشارکت کلیسایی بودند (اعمال 42:2)
زندگی مسیحی فقط تسلیم شدن به مسیح نیست بلکه تسلیم شدن به یکدیگر هم هست.
آیا تماشاچی کنار خط هستی یا بازیکن اصلی!
انتخاب با توست.

نوشتۀ کشیش ورژ باباخانیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO